دهی است از دهستان میانرود سفلای بخش نور شهرستان آمل. سکنۀ آن 130 تن. آب آن از رود خانه بریرود و محصول آن برنج و مختصر غلات و نیشکر است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از دهستان میانرود سفلای بخش نور شهرستان آمل. سکنۀ آن 130 تن. آب آن از رود خانه بریرود و محصول آن برنج و مختصر غلات و نیشکر است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 3)
دهی جزء دهستان قشلاقات افشار بخش قیدار شهرستان زنجان که در 51هزارگزی باخترقیدار و 36هزارگزی راه مالرو عمومی واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 258 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات، شغل اهالی زراعت و بافتن گلیم و جاجیم وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی جزء دهستان قشلاقات افشار بخش قیدار شهرستان زنجان که در 51هزارگزی باخترقیدار و 36هزارگزی راه مالرو عمومی واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 258 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات، شغل اهالی زراعت و بافتن گلیم و جاجیم وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
زین الدین محمد بن بیرعلی محیی الدین معروف به بیرکلی یا برکلی یا برکوی (929-981) . از قصبۀ بانی کری از شاگردان محیی الدین معروف به اخی زاده و در زهد از ملازمان شیخ عبدالله قرمانی بیرامی و از مصاحبان عبدالرحمان قاضی عسکر سلطان سلیم و مردی پرهیزگار و طالب علم و معرفت بود در اواخر عمر به قسطنطنیه آمد و محمد باشا وزیر وقت را موعظه کرد. او راست: اظهار الاسرار (نحو). امتحان الاذکیاء (نحو). در شرح لب الالباب بیضاوی. امعان الانظار (صرف). الدره الیتیمه (تجوید). رساله الزیاده. رساله فی مصطلح الحدیث. روض الجنایه. السیره المحمدیه. (تألیف 980 هجری قمری). العوامل. العوامل الجدیده. کفایه المبتدی (صرف) و غیره... و بیشتر این آثار بطبع رسیده است. (از معجم المطبوعات)
زین الدین محمد بن بیرعلی محیی الدین معروف به بیرکلی یا برکلی یا برکوی (929-981) . از قصبۀ بانی کری از شاگردان محیی الدین معروف به اخی زاده و در زهد از ملازمان شیخ عبدالله قرمانی بیرامی و از مصاحبان عبدالرحمان قاضی عسکر سلطان سلیم و مردی پرهیزگار و طالب علم و معرفت بود در اواخر عمر به قسطنطنیه آمد و محمد باشا وزیر وقت را موعظه کرد. او راست: اظهار الاسرار (نحو). امتحان الاذکیاء (نحو). در شرح لب الالباب بیضاوی. امعان الانظار (صرف). الدره الیتیمه (تجوید). رساله الزیاده. رساله فی مصطلح الحدیث. روض الجنایه. السیره المحمدیه. (تألیف 980 هجری قمری). العوامل. العوامل الجدیده. کفایه المبتدی (صرف) و غیره... و بیشتر این آثار بطبع رسیده است. (از معجم المطبوعات)
اولاف کریستیان. (1767- 1917 میلادی) فیزیکدان نروژی. وی درتکمیل طریقۀ تثبیت نیتروژن بوسیلۀ قوس برقی سهیم بود و در مغناطیس کار کرد. (دایره المعارف فارسی)
اولاف کریستیان. (1767- 1917 میلادی) فیزیکدان نروژی. وی درتکمیل طریقۀ تثبیت نیتروژن بوسیلۀ قوس برقی سهیم بود و در مغناطیس کار کرد. (دایره المعارف فارسی)
دهی است از دهستان رابو بخش مرکزی شهرستان آمل. واقع در 15000گزی شمال خاوری آمل. موقع جغرافیایی آن دشت و معتدل و مرطوب و مالاریایی و سکنۀ آن 185 تن است. آب آن از چشمه و رود هراز است و محصول آن برنج، صیفی و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی است از دهستان رابو بخش مرکزی شهرستان آمل. واقع در 15000گزی شمال خاوری آمل. موقع جغرافیایی آن دشت و معتدل و مرطوب و مالاریایی و سکنۀ آن 185 تن است. آب آن از چشمه و رود هراز است و محصول آن برنج، صیفی و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی است از دهستان ولوپی بخش مرکزی سوادکوه شهرستان قائم شهر. کوهستانی، معتدل و مرطوب است و 150 تن سکنه دارد. محصول آنجا برنج و غلات و شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از دهستان ولوپی بخش مرکزی سوادکوه شهرستان قائم شهر. کوهستانی، معتدل و مرطوب است و 150 تن سکنه دارد. محصول آنجا برنج و غلات و شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از دهستان خیررودکنار بخش مرکزی شهرستان نوشهر واقع در 4 هزارگزی جنوب خاوری نوشهر و 3 هزارگزی جنوب راه شوسۀ نوشهر به بابلسر. آب آن از رود خانه ماشلک و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از دهستان خیررودکنار بخش مرکزی شهرستان نوشهر واقع در 4 هزارگزی جنوب خاوری نوشهر و 3 هزارگزی جنوب راه شوسۀ نوشهر به بابلسر. آب آن از رود خانه ماشلک و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از بخش چهاردانگه شهرستان ساری. سکنۀ آن 330 تن. آب آن از چشمه سار. راه آن ماشین رو. صنایع دستی زنان آنجا شال وکرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی است از بخش چهاردانگه شهرستان ساری. سکنۀ آن 330 تن. آب آن از چشمه سار. راه آن ماشین رو. صنایع دستی زنان آنجا شال وکرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی از دهستان شهریاری بخش چهاردانگۀ شهرستان ساری که در 44 هزارگزی جنوب خاوری بهشهر و شمال رود خانه نکا واقع است. منطقه ای است کوهستانی، سردسیر با 400 تن سکنه. آبش از چشمه سار و محصول آن غلات، ارزن، لبنیات، عسل است. و شغل مردمش زراعت، گله داری و تهیۀ زغال، راهش مالرو است. گله داران زمستان به حدود بندر گز میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3). در سفرنامۀ مازندران و استرآباد چ قاهره 1342 بخش انگلیسی ص 122 قریه ای است از دودانگۀ هزارجریب و در ترجمه فارسی کتاب این کلمه حذف شده و در فهرست نیز نیامده است
دهی از دهستان شهریاری بخش چهاردانگۀ شهرستان ساری که در 44 هزارگزی جنوب خاوری بهشهر و شمال رود خانه نکا واقع است. منطقه ای است کوهستانی، سردسیر با 400 تن سکنه. آبش از چشمه سار و محصول آن غلات، ارزن، لبنیات، عسل است. و شغل مردمش زراعت، گله داری و تهیۀ زغال، راهش مالرو است. گله داران زمستان به حدود بندر گز میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3). در سفرنامۀ مازندران و استرآباد چ قاهره 1342 بخش انگلیسی ص 122 قریه ای است از دودانگۀ هزارجریب و در ترجمه فارسی کتاب این کلمه حذف شده و در فهرست نیز نیامده است
ساختۀ خدا، و آنرا در شعر بصورت بریل بن موهب ال (یا موهبل) بن بتعبن حاشد ذی مرع نیز خوانده اند. وی از ملوک و اقیال یمن و و مشهور به ذوبتع بود و گویند یکی از کسانی است که بهمراهی بلقیس به فلسطین نزد سلیمان آمد. و چون بلقیس عزم بازگشت به یمن را کرد با وی ازدواج نمود. (از الاعلام زرکلی ج 2 ص 22 از الاکیل)
ساختۀ خدا، و آنرا در شعر بصورت بَریل بن موهب ال (یا موهبل) بن بَتعبن حاشد ذی مَرَع نیز خوانده اند. وی از ملوک و اقیال یمن و و مشهور به ذوبتع بود و گویند یکی از کسانی است که بهمراهی بلقیس به فلسطین نزد سلیمان آمد. و چون بلقیس عزم بازگشت به یمن را کرد با وی ازدواج نمود. (از الاعلام زرکلی ج 2 ص 22 از الاکیل)
اوگوست مارتن ژولین. (1873- 1930 میلادی) مستشرق بلژیکی. وی از سال 1900 میلادی به تدریس در دانشگاه لیژ پرداخت و مقارن زمان مرگش استاد زبان و تاریخ عبری، عربی، فارسی و ترکی در آن دانشگاه بود. او نشان شیر و خورشید از ایران و نشان ستاره از افغانستان داشت. او راست: داستانهای فارسی. نمایشنامه های ملکم خان. رستم و سهراب. ترجمه خسیس (از آخوندزاده). ترجمه سلامان و ابسال و یوسف و زلیخای جامی. (از دایره المعارف فارسی)
اوگوست مارتن ژولین. (1873- 1930 میلادی) مستشرق بلژیکی. وی از سال 1900 میلادی به تدریس در دانشگاه لیژ پرداخت و مقارن زمان مرگش استاد زبان و تاریخ عبری، عربی، فارسی و ترکی در آن دانشگاه بود. او نشان شیر و خورشید از ایران و نشان ستاره از افغانستان داشت. او راست: داستانهای فارسی. نمایشنامه های ملکم خان. رستم و سهراب. ترجمه خسیس (از آخوندزاده). ترجمه سلامان و ابسال و یوسف و زلیخای جامی. (از دایره المعارف فارسی)
دوایی درد چشم را. گل سرخ پانزده درهم، زعفران هشت درهم، افیون و سنبل از هر یک دو درهم، صمغ عربی هشت درهم کوفته و پخته وبا آب صاف و سفیدۀ تخم بسرشند. (یادداشت دهخدا)
دوایی درد چشم را. گل سرخ پانزده درهم، زعفران هشت درهم، افیون و سنبل از هر یک دو درهم، صمغ عربی هشت درهم کوفته و پخته وبا آب صاف و سفیدۀ تخم بسرشند. (یادداشت دهخدا)
برسات و در بهار عجم نوشته که لفظ هندی است و نزد فقیر مؤلف کتاب مفرس برسکال است که بسین مهمله باشد چه در هندی برس بمعنی بارش و کال بمعنی وقت. (غیاث اللغات) (آنندراج). و رجوع به برسات شود: فروز میکده باقر اگر حریف میی رسید خم به ته و برشکال میگذرد. باقر کاشی (از آنندراج) ، پوست پاره ای که سر قاروره و مانند آن را بدان بندند. (منتهی الارب) (آنندراج). آنچه مر شیشه بدان سخت کنند. ج، براصیم. (مهذب الاسماء)
برسات و در بهار عجم نوشته که لفظ هندی است و نزد فقیر مؤلف کتاب مفرس برسکال است که بسین مهمله باشد چه در هندی برس بمعنی بارش و کال بمعنی وقت. (غیاث اللغات) (آنندراج). و رجوع به برسات شود: فروز میکده باقر اگر حریف میی رسید خم به ته و برشکال میگذرد. باقر کاشی (از آنندراج) ، پوست پاره ای که سر قاروره و مانند آن را بدان بندند. (منتهی الارب) (آنندراج). آنچه مر شیشه بدان سخت کنند. ج، براصیم. (مهذب الاسماء)
دریاچه ای واقع در سیبری جنوبی که حدود 37 هزار کیلومتر مربع مساحت دارد و اطراف آن را کوههایی که حدود1400 گز ارتفاع دارند فراگرفته اند، حداکثر عمق آن 960 گز است، دو رود خانه سلنگا و آنگارا بدان وارد می شوند و تنها یک جزیره بنام اولخون در آن هست، این دریاچه هنگام زمستان یخ میزند، از کنار آن راه آهن میگذرد، (از لاروس)، و رجوع به لغات تاریخیه و جغرافیۀ ترکی ج 2 ص 56 و قاموس الاعلام زیر عنوان ’بایقال’ شود
دریاچه ای واقع در سیبری جنوبی که حدود 37 هزار کیلومتر مربع مساحت دارد و اطراف آن را کوههایی که حدود1400 گز ارتفاع دارند فراگرفته اند، حداکثر عمق آن 960 گز است، دو رود خانه سلنگا و آنگارا بدان وارد می شوند و تنها یک جزیره بنام اولخون در آن هست، این دریاچه هنگام زمستان یخ میزند، از کنار آن راه آهن میگذرد، (از لاروس)، و رجوع به لغات تاریخیه و جغرافیۀ ترکی ج 2 ص 56 و قاموس الاعلام زیر عنوان ’بایقال’ شود
از مردان سیاسی و خطبای بزرگ و جنگاوران قدیم آتن است که در سال 494 قبل از میلاد متولد شد و در 429 قبل از میلاد درگذشت. پریکلس درجوانی نزد آناگزاگراس و جمعی دیگر از دانشمندان زمان به تحصیل علوم وقت پرداخت. پس از آن چون سیمون پسر میلتیادس سردار معروف آتن بر طبقۀ اشراف ریاست داشت پریکلس بر آن شد که ریاست عوام را بدست آورد و سرانجام به نیروی کوشش بدین امر نائل آمد و به مقام استراتگوس رسید و سیمون راتبعید کرد (460). سپس به ازدیاد قوای بحری آتن همت گماشت و بر متصرفات آن شهر بیفزود و جزائر ابوئا و ساموس را تصرف کرد و در جنگهای پلوپونزوس مداخله کرد. (از 440 تا 431 قبل از میلاد) ولی در جنگهای اخیر شکست یافت و آتنیان احضار سیمون را لازم شمردند و اندکی از اقتدارات پریکلس بکاست. پس از مرگ سیمون (449) پریکلس مجدداً قدرت یافت و توسیدیدس را تبعید کرد (444) و جزیره شامس را که سر از اطاعت آتن پیچیده بود مجدداً تسخیر و مردم آنرا تنبیه کرد سپس برای آنکه اقتدارات خود را در جمع عوام محفوظ دارد از اهالی آتیکا آنان را که از پدر و مادرآتنی متولد نشده بودند از حقوق سیاسی محروم کرد و جمعی از مردم بیکار را بکار گماشت و برای انجام این مقصود به بنای ابنیه ای مانند پارتنون و ادئون و معبد الوزیس و غیره پرداخت. در زمان وی شعرائی مانند سوفوکلس و اری پیدوس پدید آمدند و دورۀ حکومت او از جهت ادبیات و صنایع به پایه ای رسید که آنرا از سایر ادوار برتر شمرده قرن پریکلس خواندند. از خطابه های پریکلس چیزی بر جای نیست لکن او در این فن مهارت بسیار داشته است چنانکه حتی رقیب وی توسیدیدس نیز مهارت او را کتمان کردن نتوانست. (فرهنگ اعلام و اصطلاحات تمدن قدیم). در تاریخ ایران باستان آمده است: پریکلس پسر کسان تیپ و از طرف مادراز خانوادۀ الکمئونید یعنی نجیب زاده بود کسان تیپ همان کسی است که در جدال میکال فرماندهی لشکر آتن داشت. پریکلس مدت سی سال در مشاغل مختلف بود و حکمران واقعی آتن بشمار میرفت، چنانکه توسیدید گوید: که این مدت را باید سلطنت پریکلس نامید. نظر و عمل او را مورخین بسیار ستوده اند این ناطق معروف، آتن را اول دولت دریائی یونان ساخت و پایۀ بحریۀ آنرا بر مبنائی محکم نهاد و بعد به مستملکات آتن توسعه داد و شهر آتن را با عمارات و ابنیۀ تاریخی بیاراست و ادبیات و صنایع را بدانجا تشویق کرد. و قسمتی از جنگهای آتن با ایران در زمان او روی داد. این جنگها اگرچه بگفتۀ یونانیها برای آتنی ها درخشان بود، ولی فایده ای برای آتن نداشت زیرا دولت هخامنشی دارای وسایل بی حد و حصر بود و میتوانست جنگها را بدرازا بکشاند. از طرف دیگر آتن مجبور بود همواره پول و سپاه بخارج یونان بفرستد بالاخره چون دیدند که نهایتی برای این جنگها نیست عقد عهدی را استقبال کردند و هم در زمان او آتن در جنگهای درونی یونان شرکت جست و بواسطۀ سیاست دربار ایران با حال فلاکت باری ازاین جنگ بیرون آمد. باوجود این جنگها پریکلس در بستر مرگ میگفت: ’یک زن آتیکی بواسطۀ من عزادار نشد’. و مقصودش این بود که تمام این جنگها را من به اقتضای سیاست و دولت کردم، نه از غرض شخصی و نفعی خصوصی
از مردان سیاسی و خطبای بزرگ و جنگاوران قدیم آتن است که در سال 494 قبل از میلاد متولد شد و در 429 قبل از میلاد درگذشت. پریکلس درجوانی نزد آناگزاگراس و جمعی دیگر از دانشمندان زمان به تحصیل علوم وقت پرداخت. پس از آن چون سیمون پسر میلتیادس سردار معروف آتن بر طبقۀ اشراف ریاست داشت پریکلس بر آن شد که ریاست عوام را بدست آورد و سرانجام به نیروی کوشش بدین امر نائل آمد و به مقام استراتگوس رسید و سیمون راتبعید کرد (460). سپس به ازدیاد قوای بحری آتن همت گماشت و بر متصرفات آن شهر بیفزود و جزائر ابوئا و ساموس را تصرف کرد و در جنگهای پلوپونزوس مداخله کرد. (از 440 تا 431 قبل از میلاد) ولی در جنگهای اخیر شکست یافت و آتنیان احضار سیمون را لازم شمردند و اندکی از اقتدارات پریکلس بکاست. پس از مرگ سیمون (449) پریکلس مجدداً قدرت یافت و توسیدیدس را تبعید کرد (444) و جزیره شامس را که سر از اطاعت آتن پیچیده بود مجدداً تسخیر و مردم آنرا تنبیه کرد سپس برای آنکه اقتدارات خود را در جمع عوام محفوظ دارد از اهالی آتیکا آنان را که از پدر و مادرآتنی متولد نشده بودند از حقوق سیاسی محروم کرد و جمعی از مردم بیکار را بکار گماشت و برای انجام این مقصود به بنای ابنیه ای مانند پارتنون و ادئون و معبد الوزیس و غیره پرداخت. در زمان وی شعرائی مانند سوفوکلس و اری پیدوس پدید آمدند و دورۀ حکومت او از جهت ادبیات و صنایع به پایه ای رسید که آنرا از سایر ادوار برتر شمرده قرن پریکلس خواندند. از خطابه های پریکلس چیزی بر جای نیست لکن او در این فن مهارت بسیار داشته است چنانکه حتی رقیب وی توسیدیدس نیز مهارت او را کتمان کردن نتوانست. (فرهنگ اعلام و اصطلاحات تمدن قدیم). در تاریخ ایران باستان آمده است: پریکلس پسر کسان تیپ و از طرف مادراز خانوادۀ الکمئونید یعنی نجیب زاده بود کسان تیپ همان کسی است که در جدال میکال فرماندهی لشکر آتن داشت. پریکلس مدت سی سال در مشاغل مختلف بود و حکمران واقعی آتن بشمار میرفت، چنانکه توسیدید گوید: که این مدت را باید سلطنت پریکلس نامید. نظر و عمل او را مورخین بسیار ستوده اند این ناطق معروف، آتن را اول دولت دریائی یونان ساخت و پایۀ بحریۀ آنرا بر مبنائی محکم نهاد و بعد به مستملکات آتن توسعه داد و شهر آتن را با عمارات و ابنیۀ تاریخی بیاراست و ادبیات و صنایع را بدانجا تشویق کرد. و قسمتی از جنگهای آتن با ایران در زمان او روی داد. این جنگها اگرچه بگفتۀ یونانیها برای آتنی ها درخشان بود، ولی فایده ای برای آتن نداشت زیرا دولت هخامنشی دارای وسایل بی حد و حصر بود و میتوانست جنگها را بدرازا بکشاند. از طرف دیگر آتن مجبور بود همواره پول و سپاه بخارج یونان بفرستد بالاخره چون دیدند که نهایتی برای این جنگها نیست عقد عهدی را استقبال کردند و هم در زمان او آتن در جنگهای درونی یونان شرکت جست و بواسطۀ سیاست دربار ایران با حال فلاکت باری ازاین جنگ بیرون آمد. باوجود این جنگها پریکلس در بستر مرگ میگفت: ’یک زن آتیکی بواسطۀ من عزادار نشد’. و مقصودش این بود که تمام این جنگها را من به اقتضای سیاست و دولت کردم، نه از غرض شخصی و نفعی خصوصی
دهی است از دهستان میانرود سفلی بخش نور شهرستان آمل. که در11 هزارگزی باختر آمل در دشت واقع است. هوایش معتدل و مرطوب است و دارای 60 تن سکنه میباشد. آبش از رود خانه ناپلارود و محصولش برنج و شغل مردمش زراعت و راهش مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی است از دهستان میانرود سفلی بخش نور شهرستان آمل. که در11 هزارگزی باختر آمل در دشت واقع است. هوایش معتدل و مرطوب است و دارای 60 تن سکنه میباشد. آبش از رود خانه ناپلارود و محصولش برنج و شغل مردمش زراعت و راهش مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
در جزیره سیسیل شهری به نام هراکلا وجود داشته که آن را ’می نوا’ نیزمیگفته اند. (فوستل دوکولانژ). رجوع به هراکله شود یکی از بلاد قدیمی آسیای صغیر و از جمله مهاجرنشینهای میله توس بوده است. (فوستل دوکولانژ). رجوع به هراکله شود
در جزیره سیسیل شهری به نام هراکلا وجود داشته که آن را ’می نوا’ نیزمیگفته اند. (فوستل دوکولانژ). رجوع به هراکله شود یکی از بلاد قدیمی آسیای صغیر و از جمله مهاجرنشینهای میله توس بوده است. (فوستل دوکولانژ). رجوع به هراکله شود