جدول جو
جدول جو

معنی بریهی - جستجوی لغت در جدول جو

بریهی
(بُ رَ هی ی)
منسوب به بریهه که نام مادر منتسب الیه است. (از الانساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بدیهی
تصویر بدیهی
واضح، آشکار، در فلسفه ویژگی آنچه دانستن آن محتاج تفکر نباشد
فرهنگ فارسی عمید
(بُ رَ)
مصغر ابراهیم. (منتهی الارب). بریه. و رجوع به بریه شود
لغت نامه دهخدا
(بُ رَ)
واحه ای در قسمت شرقی جزیره العرب، که مرکز آن بهمین نام در فاصله 150کیلومتری شمال ابوظبی واقع است. وسعت این واحه در حدود 6 در 9 کیلومترو جمعیت آن در حدود 10هزار تن است. محصول عمده اش خرما، یونجه، سبزی، انبه، لیموی ترش و شیرین است که ازدبی که بندر عمده واحه است صادر میشود. بسال 1955 میلادی انگلیسها این واحه را تصرف کردند و آنرا بین ابوظبی و مسقط تقسیم کردند. (از دایره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
(بَ شَ)
موی نرم و ملایم که بر جناح مرغان باشد.
لغت نامه دهخدا
(بَ زَ ی ی)
منسوب است به برزه. رجوع به برزه شود
لغت نامه دهخدا
(بَ کُ)
نام کبوتر. (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
منسوب به سکهالبریدخوارزم. (ناظم الاطباء). و رجوع به سکهالبرید شود، عید پاک، و هرعیدی، تهیه و تدارک. (ناظم الاطباء)
منسوب به برید، به معنی چاپار. (از الانساب سمعانی). رجوع به برید شود.
لغت نامه دهخدا
منسوب به برید پیکی قاصدی، منسوب به (سکه البرید) خوارزم از مردم سکه البرید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیرهی
تصویر بیرهی
ضلالت، گمراهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدیهی
تصویر بدیهی
ناگهانی، آشکار، واضح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدیهی
تصویر بدیهی
((بَ))
روشن، آشکار، آن چه که عقل برای پذیرفتنش نیاز به استدلال ندارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بدیهی
تصویر بدیهی
روشن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بدیهی
تصویر بدیهی
بوضوحٍ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بدیهی
تصویر بدیهی
Axiomatic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بدیهی
تصویر بدیهی
axiomatique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بدیهی
تصویر بدیهی
axiomático
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بدیهی
تصویر بدیهی
axiomatiki
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بدیهی
تصویر بدیهی
axiomatisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بدیهی
تصویر بدیهی
аксіоматичний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بدیهی
تصویر بدیهی
aksjomatyczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بدیهی
تصویر بدیهی
公理的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بدیهی
تصویر بدیهی
axiomático
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بدیهی
تصویر بدیهی
بدیہی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بدیهی
تصویر بدیهی
নির্ধারিত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بدیهی
تصویر بدیهی
aksiyomatik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بدیهی
تصویر بدیهی
assiomatico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بدیهی
تصویر بدیهی
공리적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بدیهی
تصویر بدیهی
公理的
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بدیهی
تصویر بدیهی
אקסיומטי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بدیهی
تصویر بدیهی
аксиоматический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بدیهی
تصویر بدیهی
aksiomatik
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بدیهی
تصویر بدیهی
เกี่ยวกับอุปกรณ์
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بدیهی
تصویر بدیهی
axiomaatisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بدیهی
تصویر بدیهی
स्वाभाविक
دیکشنری فارسی به هندی