جدول جو
جدول جو

معنی بریدی - جستجوی لغت در جدول جو

بریدی
(بَ)
منسوب به سکهالبریدخوارزم. (ناظم الاطباء). و رجوع به سکهالبرید شود، عید پاک، و هرعیدی، تهیه و تدارک. (ناظم الاطباء)
منسوب به برید، به معنی چاپار. (از الانساب سمعانی). رجوع به برید شود.
لغت نامه دهخدا
بریدی
منسوب به برید پیکی قاصدی، منسوب به (سکه البرید) خوارزم از مردم سکه البرید
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بریده
تصویر بریده
جداشده، زخم شده، شکافته شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بریدگی
تصویر بریدگی
برش، شکاف، جدایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بریدن
تصویر بریدن
جدا کردن، پاره کردن، جدا ساختن چیزی از چیز دیگر با کارد یا قیچی یا آلت دیگر، جدا شدن، پاره شدن، درنوردیدن و پیمودن راه
فرهنگ فارسی عمید
اسم بریدن، قطع کرده، جدا شده، شکافته شده، زخم شده، مجروح، ختنه شده، مختون، جمع بریدگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بریدنی
تصویر بریدنی
لایق بریدن شایسته قطع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بریدن
تصویر بریدن
قطع کردن، جدا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بریدگی
تصویر بریدگی
برش، قطع، جدائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بریده
تصویر بریده
((بُ دِ))
قطع کرده، جدا شده، شکافته شده، زخم شده، ختنه شده، خسته و ناتوان شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بریدن
تصویر بریدن
((بُ دَ))
جدا کردن، پاره کردن، پیمودن، سپردن، نقب زدن، حفر کردن، خسته شدن، بی انگیزه شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وریدی
تصویر وریدی
Intravenous
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بریدن
تصویر بریدن
Chop, Pare, Shear, Slash, Slit
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بریدگی
تصویر بریدگی
Laceration
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بریدگی
تصویر بریدگی
lacerazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از وریدی
تصویر وریدی
intravenös
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بریدن
تصویر بریدن
cortar, aparar, tosquiar, rasgar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بریدن
تصویر بریدن
ciąć, przycinać, strzyc, rwać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بریدگی
تصویر بریدگی
laceração
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از وریدی
تصویر وریدی
intraveneus
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بریدن
تصویر بریدن
切 , 削减 , 剪 , 切割 , 撕裂
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بریدگی
تصویر بریدگی
裂伤
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از وریدی
تصویر وریدی
внутрішньовенний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از وریدی
تصویر وریدی
intravenoso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بریدگی
تصویر بریدگی
skaleczenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از وریدی
تصویر وریدی
внутривенный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بریدن
تصویر بریدن
рубати , обрізати , стригти , різати , рвати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بریدگی
تصویر بریدگی
розрив
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از وریدی
تصویر وریدی
dożylny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بریدن
تصویر بریدن
hacken, zuschneiden, scheren, zerschneiden, aufreißen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بریدگی
تصویر بریدگی
Platzwunde
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بریدن
تصویر بریدن
рубить , обрезать , стричь , разрезать , разорвать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بریدگی
تصویر بریدگی
разрыв
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از وریدی
تصویر وریدی
intravenoso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بریدن
تصویر بریدن
tagliare, tosare, strappare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی