پسندیدگی. (ناظم الاطباء). خیره (ر / ی ر) . عمیه. قمعه. هذب. (از منتهی الارب) : از این حکم بیرون نیست هیچ کس نه ملک مقرب و نه نبی مرسل و نه برگزیده ای بواسطۀ برگزیدگی. (تاریخ بیهقی ص 307). قفوه، برگزیدگی مهمان. (منتهی الارب)
پسندیدگی. (ناظم الاطباء). خیره (رَ / ی َ رَ) . عَمْیه. قُمعه. هَذَب. (از منتهی الارب) : از این حکم بیرون نیست هیچ کس نه ملک مقرب و نه نبی مرسل و نه برگزیده ای بواسطۀ برگزیدگی. (تاریخ بیهقی ص 307). قِفوه، برگزیدگی مهمان. (منتهی الارب)
درخور برازیدن. شایستۀ زیبیدن، منسوخ. دمده. ورافتاده، مغلوب و ناتوان. (آنندراج). مغلوب و عاجز و ناتوان. (ناظم الاطباء) : برقع عارض تو عافیت دلها برد عافیت بار برافتادۀ دور قمر است. سلمان (آنندراج). ، مضمحل شده. فانی شده. رجوع به افتاده شود
درخور برازیدن. شایستۀ زیبیدن، منسوخ. دمده. ورافتاده، مغلوب و ناتوان. (آنندراج). مغلوب و عاجز و ناتوان. (ناظم الاطباء) : برقع عارض تو عافیت دلها برد عافیت بار برافتادۀ دور قمر است. سلمان (آنندراج). ، مضمحل شده. فانی شده. رجوع به افتاده شود
جمع واژۀ برگزیده. مقبولان و پسندیدگان. (آنندراج). منتخب شدگان. (ناظم الاطباء). اخیار. اصفیا: ایشان برگزیدگان آفریدگار جل جلاله بوده اند. (تاریخ بیهقی ص 94). به حق اهل بیت او که پاکانند و اصحاب او که برگزیدگانند. (تاریخ بیهقی ص 316). عصب، برگزیدگان قوم. (منتهی الارب). و رجوع به برگزیده شود
جَمعِ واژۀ برگزیده. مقبولان و پسندیدگان. (آنندراج). منتخب شدگان. (ناظم الاطباء). اخیار. اصفیا: ایشان برگزیدگان آفریدگار جل جلاله بوده اند. (تاریخ بیهقی ص 94). به حق اهل بیت او که پاکانند و اصحاب او که برگزیدگانند. (تاریخ بیهقی ص 316). عَصَب، برگزیدگان قوم. (منتهی الارب). و رجوع به برگزیده شود