معنی برچیدگی برچیدگی((بَ دِ)) دانه از زمین برداشتن، گرد کردن، تعطیل کردن تصویر برچیدگی فرهنگ فارسی معین
برچیدگی برچیدگی حاصل مصدر است از برچیدن. حالت و وضع برچیده چنانکه انحلال یک مؤسسه و تعطیل یک بنگاه. (از فرهنگ فارسی معین). انحلال در اصطلاح تجارت. رجوع به برچیدن شود لغت نامه دهخدا