جدول جو
جدول جو

معنی برگدانه - جستجوی لغت در جدول جو

برگدانه
(بَ نَ / نِ)
أذنه. ورق الحب، و آن برگ اولی است که از دانه سر زند. (یادداشت دهخدا)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بنگ دانه
تصویر بنگ دانه
بذرالبنج، گیاهی خودرو با گل های زرد رنگ و دانه هایی به شکل لوبیا که مصرف دارویی دارد، بنگدانه، ژوسکیام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مریدانه
تصویر مریدانه
به روش مریدان، همچون مرید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بادگانه
تصویر بادگانه
نوعی پنجره یا پرده از جنس چوب های نازک که برای جریان یافتن هوا، جلو در یا پنجره کار می گذاشتند، کرکره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بلادانه
تصویر بلادانه
گیاهی خودرو، با برگ های ساده و گل های خاکستری رنگ که بومی مناطق مرطوب است و میوه، برگ و ریشۀ آن مصرف دارویی دارد، شابیزک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برگردان
تصویر برگردان
پسوند متصل به واژه به معنای برگرداننده مثلاً نوار برگردان، ترجمه مثلاً برگردان فارسی کتاب، قسمتی از لباس که به بیرون تا می شود، در موسیقی قسمت تکرار شونده در یک آواز، در موسیقی گوشه ای در دستگاه شور، کاربن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رنگدانه
تصویر رنگدانه
مواد رنگین مختلف که به مواد دیگر رنگ می دهد، پیگمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برادرانه
تصویر برادرانه
مانند برادر، به طور برادری، کنایه از محبت آمیز، از روی شفقت مثلاً نصیحت برادرانه
فرهنگ فارسی عمید
(بَ نَ /نِ)
چون بریدان. مانند بریدان.
- بریدانه مرقع، جامه ای چون جامۀ پیکها و بریدها:
هدهدک پیک بریدیست که در ابر تند
چون بریدانه مرقعبه تن اندر فکند.
منوچهری
لغت نامه دهخدا
(بَ نَ / نِ)
نان که در شیر آمیخته در روغن بریان نمایند. نانی که در شیر خیسانده و با کره مخلوط نموده و خشک کرده باشند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از برگردانده
تصویر برگردانده
برگردانیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برادرانه
تصویر برادرانه
مانند برادر بطور برادری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بادگانه
تصویر بادگانه
دریچه مشبکی که توسط آن از درون اطاق بیرون را توان دید و بعکس
فرهنگ لغت هوشیار
دانه به که میوه ولایتی است و گویند که برای سرفه حاد و تب، مفید می باشد
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره بادنجانیان که علفی و دو ساله است و ارتفاعش بین 40 تا 60 سانتی متر است و برگهایش پوشیده ازکرک و چسبنده است. گل آذینش گرزن یکسویه و جام گلش نامنظم و زرد روشن است و در روی آن خطوط ارغوانی رنگ دیده میشود. بوی گلش نامطبوع و متعفن است و گاهی بجای لکه های ارغوانی لکه های سیاه بر روی گل مشاهده میشود. این گیاه دارای ماده ای سمی بنام هیوسیامین میباشد که ماده ایست مخدر و مسکن بنگ بنج علف تخم بنگ گیاه بزرالبنج بذرالبنج سکران سیکران ازمایلوس اقطفیت اسقیراس اجواین خراسانی کیرجک خادعه الرجال خداعه الرجال سو کران ارسطو بنگ سیاه. یا بنگ دانه بلوچستانی. گونه ای بنگ دانه که در هند و بلوچستان روید بنگ بلوچستانی سکران هندی. یا بنگ دانه زرد. گونه ای بنگ دانه که گلهایش زرد رنگ است. تعداد این گونه بیشتر از سایر انواع است بنگ زرد سکران کبیر سکران اصفر. یا بنگ دانه سفید. گونه ای بنگ دانه که گلهایش سفید رنگ است بنگ بنج بنگ سفید اوسقوامس بومرجوف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برگردان
تصویر برگردان
کاربن، کپیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بادگانه
تصویر بادگانه
((نِ))
دریچه مشبکی که توسط آن از درون اتاق بیرون را توان دید و به عکس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برگردان
تصویر برگردان
((بَ گَ))
برگردانده شده، ترجمه شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بخردانه
تصویر بخردانه
معقول، منطقی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از برگردان
تصویر برگردان
ترجمه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از برادرانه
تصویر برادرانه
Fraternally
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از رنگدانه
تصویر رنگدانه
Pigmentation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از رنگدانه
تصویر رنگدانه
pigmentacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از رنگدانه
تصویر رنگدانه
pigmentação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از برادرانه
تصویر برادرانه
fraternalmente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از رنگدانه
تصویر رنگدانه
色素沉着
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از برادرانه
تصویر برادرانه
兄弟般地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از برادرانه
تصویر برادرانه
братски
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از برادرانه
تصویر برادرانه
bratersko
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از رنگدانه
تصویر رنگدانه
пігментація
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از برادرانه
تصویر برادرانه
братськи
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از رنگدانه
تصویر رنگدانه
Pigmentierung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از برادرانه
تصویر برادرانه
brüderlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از رنگدانه
تصویر رنگدانه
пигментация
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از برادرانه
تصویر برادرانه
fraternamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی