جدول جو
جدول جو

معنی بروفق - جستجوی لغت در جدول جو

بروفق
(بَرْ وِ)
مرکّب از: بر فارسی + وفق عربی، مطابق. برطبق. موافق، استخراج کردن:
زر از سنگ خارا برون آورند
که با دوستان و عزیزان خورند.
سعدی.
، عصیان دادن. برانگیختن:
به تدبیری چنین آن شیر کین خواه
رعیت را برون آورد بر شاه.
نظامی
لغت نامه دهخدا
بروفق
بر طبق، موافق، مطابق
تصویری از بروفق
تصویر بروفق
فرهنگ لغت هوشیار
بروفق
برابر، برحسب، برطبق، مطابق، موافق
متضاد: به رغم
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بروفه
تصویر بروفه
(دخترانه و پسرانه)
دستار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بروق
تصویر بروق
برق ها، درخشش ها، درخشندگی ها، جمع واژۀ برق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بروفه
تصویر بروفه
دستار، میان بند، شال که به سر یا کمر می بندند
فرهنگ فارسی عمید
(اَسْوْ)
درفشیدن و برق آوردن آسمان. (از منتهی الارب). درخشیدن. (تاج المصادر بیهقی). درفشیدن. (دهار). آشکار شدن برق در آسمان. (از اقرب الموارد). برقان. و رجوع به برقان شود.
لغت نامه دهخدا
بمصری مشمش وبشامی آلوچه را نامند. برقوق. رجوع به برقوق شود
لغت نامه دهخدا
(بَ)
بارق. مبرق: ناقه بروق، ناقه که دم بلند کند که آبستنی نماید و آبستن نباشد. (از منتهی الارب). و رجوع به بارق و مبرق شود
لغت نامه دهخدا
(بَرْ وَ)
گیاهی است که هرگاه ابر بیند سبز گردد. (از منتهی الارب). درخت ضعیفی است که گویند هرگاه آسمان ابری شود سبز میگردد بدون اینکه باران ببارد. واحد آن بروقه. (از اقرب الموارد). و رجوع به بروقه شود
لغت نامه دهخدا
(بُ)
جمع واژۀ برق. (منتهی الارب). رجوع به برق شود
لغت نامه دهخدا
(بُ فَ / فِ)
دستار میان بند. (لغت فرس اسدی). دستار و فوطه باشد که مندیل و کمربند است. (برهان). در لغت فرس اسدی بیت زیر بعنوان مثال ذکر شده است:
داشت بر سر بروفه ای کودک
بر میان بست آن بروفۀ خویش.
ولی از این شعر مطلق دستار برمی آید نه دستار میان بند. (یادداشت دهخدا) ، رهایی دادن. خلاص کردن:
تو و مادرت هر دو از چنگ دیو
برون آوریدم به رای و به ریو.
فردوسی.
و رجوع به برون آوردن شود
لغت نامه دهخدا
(بَرْ)
گیاه سریش. (الفاظالادویه). سریش کفشگران. (ناظم الاطباء). به لغت اهل مغرب اسم خنثی است. (از تحفۀ حکیم مؤمن). ابجه. اسفودالس. تیقلیش. چربش. خنثی.
لغت نامه دهخدا
تصویری از بروق
تصویر بروق
جمع برق، درخش ها، آذرخشها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بر وفق
تصویر بر وفق
فراخور برساز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برواق
تصویر برواق
سریش از گیاهان سریش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بروفه
تصویر بروفه
دستار میان بند کمربند شال که بسر یا کمر بندند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بروفه
تصویر بروفه
((بُ یا بَ فِ))
دستار، کمربند، شال که بر سر یا کمر بندند
فرهنگ فارسی معین