- بروسکه (پسرانه)
- برق ناشی از ابر یا هر چیز دیگر، تلگراف (نگارش کردی: بروسکه)
معنی بروسکه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
صدور، صادر شدن
شبه قلیایی که آنرا از جوزالقی استخراج کنند. کریستالهای آن استوانه یی شکل بیرنگ و بی مزه است و از سمهای مهلک محسوب میگردد. در طب مورد استعمال دارد
بالای حجره، تاقچه بلند
خوار بی ارج زر و سیمی که بر روی آن نقشی حک نکرده باشند، بی قدر بی اعتبار بی شا ن و شوکت (شخص)، بی طراوت بی نمود (شی)
گیاه
فرزندان برمک جد یحیی بن خالد، برمکیان، آل برمک
جهیده، برآمده بالا آمده، شخص معروف و بزرگ، جمع برجستگان، خوب پسندیده، ممتاز عالی، چست چالاک
چیزی را گویند که روح نباتی در وی اثر نکند و نشو و نما نتواند کرد و زیاده از آنچه هست نتواند شد مانند سنگ و کلوخ جماد مقابل بررسته، امر ساختگی امر مصنوع
بی قدر، بی اعتبار، بی رونق
جامد، جماد، ساختگی و بی اصل
روییده، رسته، کنایه از واقعی، طبیعی
برآمده، بالاآمده، بلندی پیداکرده، بزرگ و معروف
معجونی که با مغز گردو و داروهای مقوی تهیه می شود، برای مثال روح ما را عصا می صافی ست / نه معاجین و بنگ و برسوله (نزاری - مجمع الفرس - برسوله)
بالاخانه، خانه ای که بالای خانۀ دیگر ساخته می شود، اتاقی که در طبقۀ دوم یا سوم یا بالاتر ساخته شده، خانۀ تابستانی، بالاخانۀ بادگیردار
پربار، پرواره، فروار، فرواره، فراوار، فربال، بربار، بروار، غرفه
پربار، پرواره، فروار، فرواره، فراوار، فربال، بربار، بروار، غرفه
از ریشه پارسی فروسه بنگرید به فروسه و دلیری
((بُ رُ))
فرهنگ فارسی معین
شبه قلیایی که آن را از جوزالقی استخراج کنند. کریستال های آن استوانه ای شکل، بی رنگ و بی مزه است و از سمّهای مهلک محسوب می شود
خانواده ای از باکتری ها که باعث ابتلا به بیماری تب مالت می شوند
Scholarship
Salient, Eminent, Prominent
Dollish
выдающийся , видный , заметный
стипендия
кукольный
eminent, herausragend, auffallend
Stipendium
puppenhaft
видатний , помітний
стипендія