- برهود
- چیزی که نزدیک بسوختن رسیده و حرارت آتش رنگ آنرا تغییر داده باشد
معنی برهود - جستجوی لغت در جدول جو
- برهود
- چیزی که نزدیک به سوختن رسیده و حرارت آتش، رنگ آن را تغییر داده باشد، نیم سوخته
- برهود ((بَ))
- نیم سوخته، چیزی که نزدیک به سوختن رسیده و حرارت آتش رنگ آن را تغییر داده باشد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سوختن ومتغیر شدن رنگ از حرارت آتش، بیهودن
سوزاندن، برای مثال چو نرم گویم با تو مرا درشت مگو / مسوز دست جز آن را که مر تو را برهود (ناصرخسرو - ۳۲)
سیحون
نام چاهی بسیار عمیق در حضرموت که گویند ارواح خبیثه در آن مسکن دارند
بروی خود، بخود بالیدن
هرجای گرم و بی آب و علف، گرم و بی آب و علف. در اصل نام وادی و چاهی بسیار عمیق در حضرموت که می گویند ارواح خبیثه در آن مسکن دارند
برهود، چیزی که نزدیک به سوختن رسیده و حرارت آتش، رنگ آن را تغییر داده باشد، نیم سوخته
پرهون، هر چیز دایره مانند، هاله، خرمن ماه، طوق، گردن بند، کمربند، دایره ای که با پرگار کشیده شود
فروند زیبا، بچه بز کوهی، بره
((بَ رَ))
فرهنگ فارسی معین
وادی ای است در حضرموت، چاه مشهور به (بئر برهوت) در جوار وادی برهوت، هر جایی که در آن گیاه یا جانوری نباشد
خنک، خنک کننده، جامه پرزه دار