جدول جو
جدول جو

معنی برمر - جستجوی لغت در جدول جو

برمر(بَ مَ)
انتظار. (برهان) (آنندراج) :
جان اعدا برد به کلک چنانک
نبود پیش مرگ برمر تیغ.
مختاری.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مرمر
تصویر مرمر
(دخترانه)
از سنگهای آهکی که صیقلی و جلا پذیر است، سنگ مرمر، نوعی سنگ دگرگون شده آهکی که به علت زیبایی در مجسمه سازی و نماسازی ساختمانها به کار می رود
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از برمک
تصویر برمک
(پسرانه)
عنوان اجداد خاندان برمکیان و در اصل عنوان و لقبی بوده که به رئیس روحانی معبد بودایی بلخ می دادند، برمک معروف پدربزرگ یحیی وزیر مشهور هارون الرشید است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از برمور
تصویر برمور
ترکیب برم با عنصر دیگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برمچ
تصویر برمچ
دست مالی، لمس، لامسه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برتر
تصویر برتر
بالاتر، بلندتر
فرهنگ فارسی عمید
نوع سنگ آهکی سخت که در مجسمه سازی و نماسازی ساختمان به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برمه
تصویر برمه
اسکنه، وسیلۀ فلزی دسته داری که نجاران برای سوراخ کردن چوب و یا ایجاد شیار به کار می برند، ماهه، پرمه، پرماه، پرما، برماه، بهرمه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بربر
تصویر بربر
وحشی، ویژگی حیوانی که اهلی نشده و از انسان گریزان باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برور
تصویر برور
بارور، باردار، بار دهنده، میوه دهنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برفر
تصویر برفر
شان و شوکت، شکوه، بلندی قدر و منزلت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیمر
تصویر بیمر
بی شمار، بی حد، بی اندازه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برفر
تصویر برفر
شان و شوکت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیمر
تصویر بیمر
بیشمار بیحد بیحساب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برور
تصویر برور
باردار ومیوه دار، مثمر
فرهنگ لغت هوشیار
شکوفه روفاندار (درخت مسواک) دیگ دیگ سنگی افزاری است درودگر انرا که بوسیله آن چوب و تخته را سوراخ کنند مثقب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برمچ
تصویر برمچ
لمس دست کشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برمور
تصویر برمور
خوراک و قوت، میل و خواهش، پر مور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برمخ
تصویر برمخ
مخالفت عصیان، خودرایی خودخواهی، عاق شدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرمر
تصویر مرمر
نوعی سنگ سفید است که نیکوترین آن را از معدن سنگ جزع آورند میباشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برسر
تصویر برسر
بالای سر
فرهنگ لغت هوشیار
پسر یا مردی که در پدر و مادر یا یکی از آن دو با شخص مشترک باشد اخ اخوی داداش بردر یا برادر پدر. عم عمو. یا برادر حقیقی. برادر از یک پدر و یک مادر. یا برادر دینی. هم کیش هم مذهب. یا برادر رضاعی. پسر یا مردی که با شخص از یک پستان شیر خورده باشد پسر دایه شخص. یا برادر شوهر. مردی که اخوی شوهر زنی باشد خوسره. یا برادر مادر. دایی خال خالو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بربر
تصویر بربر
بربرنگاه کردن بکسی مستقیما بچشم او نگاه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برتر
تصویر برتر
بالاتر بلندتر (ماده و معنی) اعلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برمت
تصویر برمت
شکوفه روفاندار (درخت مسواک) دیگ دیگ سنگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برمج
تصویر برمج
لمس دست کشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برمچ
تصویر برمچ
((بَ مَ))
لمس، دست کشی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برتر
تصویر برتر
((بَ تَ))
بالاتر، بلندتر
فرهنگ فارسی معین
((بِ بِ))
حالتی است برای نگاه کردن و آن مستقیم و معنی دار به کسی یا چیزی نگاه کردن است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرمر
تصویر پرمر
((پَ مَ))
انتظار، امید، پرمور، برمر
فرهنگ فارسی معین
((مَ مَ))
یکی از اشکال طبیعی کربنات کلسیم است. در اصطلاح معماری به هر نوع سنگ آهک متراکم صیقل پذیر مرمر گفته می شود و دارای اقسام مختلف است و به رنگ های زرد، سبز، ارغوانی، قرمز، خاکستری و رگه دار دیده می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برتر
تصویر برتر
Elite, Outstanding, Preeminent, Premium, Superior
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بربر
تصویر بربر
Barbarian
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از برتر
تصویر برتر
элита , выдающийся , премиум , превосходный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بربر
تصویر بربر
варвар
دیکشنری فارسی به روسی