- برسات
- هندی بارش
معنی برسات - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
از برات چک ها تنخواه ها سفته ها جمع برات
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
آتش بزرگ، یکی از سرداران یزدگرد ساسانی، مرکب از بر (مخفف ابر) + سام (آتش)، نام یکی از سرداران یزگرد ساسانی
درد وورم سینه
براساء: مردم
جمع برکه برکت، فزونی ها جمع برکت
در آیین زردشتی دعای پایان دادن نماز
اژدها، در افسانه ها، ماری با بال های بزرگ و چنگال های قوی و دم دراز که از دهانش آتش بیرون می آمد، مار بسیار بزرگ
موسم بارندگی، بشکال، پشکال، برشکال، پرشکال
سینه درد، ورم سینه، التهاب پردۀ بین کبد و قلب، ذات الجنب
برکت ها، فراوانی ها، افزونی ها، بسیاری ها، خجسته بودن، مبارکیها، نعمت ها، جمع واژۀ برکت
ورساد: بر گرفته از روسی اندازه کن هنگامی که وات چینی سربی در چاپ به کار می رفته از این ابزار بهره می گرفته اند ابزارفلزی کلید داریست که یک طرف آن دیواره دارد ویند متحرکی دارد که با پیچ جلو و عقب میرود حروفچین حرفها را در آن جمع کرده سطر بندی میکند. نخست حروفچین حرفها را در ورساد قرارمیدهد و چون بچند سطررسید آنرا برداشته روی میزکار خود میگذارد. توضیح وقتی میخواهند ورسادرانسبت بطول سطر اندازه بگیرند کلید را بطرف بالا میکشند اندازه گیری بازمیشود آن وقت اندازه گیری را بهر طرف که بخواهند میکشند و پس از اندازه گرفتن طول سطر دوباره کلید را بطرف پایین میکشند اندازه گیری بسته میشود، برای چیدن حروف کنار کلیشه و گراور یا کوتاه و بلند کردن سطور برای گنجانیدن کلیشه و گراور در مطلب اصطلاح ورساد بکار رود
اعمال نیک و خیرات
نوشته ای که به موجب آن دریافت یا پرداخت پولی را به دیگری واگذار می کنند