جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با برساخت

برساخته

برساخته
محصول. مصنوعی. مزور. ساختگی. منحوت. مصنع. (یادداشت مؤلف) :
چه باشد سخنهای برساخته
شب و روز اندیشه پرداخته.
شمسی (یوسف و زلیخا).
لغت نامه دهخدا

بدساخت

بدساخت
بد ساخته شده. نیکو ساخته نشده. بدساز. (ناظم الاطباء) ، آبی ساختن چاه را. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج). احداث کردن چاه. به آب رسیدن چاه کن وآب بیرون آوردن. استنباط. (از ذیل اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

برسات

برسات
برشکال. فصل باران هندوستان مأخوذ از سانسکریت. (ناظم الاطباء). بساره. باران تابستانی ممتد در هندوستان و سند (یادداشت مؤلف). بمعنی موسم بارش و برسات را فارسیان بتحریک استعمال نمایند. (آنندراج) :
در دهر کرم گر نبود نیست عجب کان
نی معدنی و نه حیوانی نه نبات است
در لفظ کرم هر ورقی بینی مرقوم
اندر همه هند بغایت برسات است.
واله هروی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا