جدول جو
جدول جو

معنی برزخ - جستجوی لغت در جدول جو

برزخ
حائل و فاصله بین دو چیز، عالم بین دنیا و آخرت، از هنگام مرگ تا روز قیامت، کنایه از تشویش، نگرانی، سردرگمی، در علم جغرافیا قطعۀ زمین باریکی میان دو دریا که دو قطعه خشکی وسیع را به یکدیگر متصل می کند
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
فرهنگ فارسی عمید
برزخ
(بَ زَ)
بازداشت میان دو چیز. (از ترجمان جرجانی) ، نام قریۀ دیگری به مرو متصل به باغ در دو فرسنگی مرو. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
برزخ
باز داشتن میان دو چیز، عالم بین دنیا وآخرت (از مرگ تا قیامت)
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
فرهنگ لغت هوشیار
برزخ
((بَ زَ))
حایل بین دو چیز، حد فاصل میان بهشت و جهنم، ناراحت، عصبانی، ناخشنود
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
فرهنگ فارسی معین
برزخ
درهم، دلخور، دمغ، گرفته، بور، ناخرسند، ناخشنود، ناراضی، حایل، حاجز، فاصله، اعراف، عالم بالا، عالم مثال
فرهنگ واژه مترادف متضاد
برزخ
المطهر
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
دیکشنری فارسی به عربی
برزخ
Purgatory
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
دیکشنری فارسی به انگلیسی
برزخ
purgatoire
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
دیکشنری فارسی به فرانسوی
برزخ
عصبانی، انکار
فرهنگ گویش مازندرانی
برزخ
炼狱
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
دیکشنری فارسی به چینی
برزخ
برزخ
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
دیکشنری فارسی به اردو
برزخ
чистилище
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
دیکشنری فارسی به روسی
برزخ
Fegefeuer
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
دیکشنری فارسی به آلمانی
برزخ
чистилище
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
دیکشنری فارسی به اوکراینی
برزخ
برزخ
دیکشنری اردو به فارسی
برزخ
toharani
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
دیکشنری فارسی به سواحیلی
برزخ
প্রায়শ্চিত্তস্থান
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
دیکشنری فارسی به بنگالی
برزخ
purgatório
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
دیکشنری فارسی به پرتغالی
برزخ
araf
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
برزخ
연옥
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
دیکشنری فارسی به کره ای
برزخ
煉獄
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
برزخ
czyściec
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
دیکشنری فارسی به لهستانی
برزخ
नरक
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
دیکشنری فارسی به هندی
برزخ
penyucian
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
برزخ
ไฟชำระ
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
دیکشنری فارسی به تایلندی
برزخ
vagevuur
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
دیکشنری فارسی به هلندی
برزخ
purgatorio
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
برزخ
purgatorio
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
برزخ
כור המצרף
تصویری از برزخ
تصویر برزخ
دیکشنری فارسی به عبری

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از برزی
تصویر برزی
(دخترانه)
جای بلند، سکو، کنایه از بلند قامت (نگارش کردی: بهرزی)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از برزو
تصویر برزو
(پسرانه)
بلند قامت، بلند بالا، کنایه از عظمت، پسر سهراب و نوه رستم دستان، نام پسر سهراب پسر رستم زال (نگارش کردی: بهرزو)
فرهنگ نامهای ایرانی
جمع برزخ، همیستکان ها جمع برزخ. یا برازخ خاضعه. شیخ اشراق این اصطلاح را برعناصر جسمانی اطلاق کرده باعتبار آنکه عناصر جسمانی در مقابل افلاک و اجرام علوی خاضع و از برازخ علوی متاثرند یا برازخ سفلیه. در حکمت اشراق برعناصر اطلاق شده است مقابل برازخ علویه یا برازخ علویه. در حکمت اشراق افلاک را گویند مقابل برازخ سفیله یا برازخ غیر مستقله. در حکمت اشراق مراد کواکب است زیرا قدما کواکب را از جهت آنکه مرکوز در ثخن افلاک میدانستند برازخ غیر مستقله نامیده اند مقابل برازخ مستقله یا برازخ قابسه. در حکمت اشراق عنصریات را گویند باعتبار آنکه عنصریات انوار خود را از افلاک اقتباس کنند یا برازخ قاهره. در حکمت اشراق افلاک و اجرام علوی که مسلط برعناصر و عنصریات و موالید ثلاثند. یا برازخ مستقله. در حکمت اشراق به افلاک اطلاق شودمقابل برازخ غیر مستقله و مجموع افلاک و کواکب را برازخ علویه نامیده اند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برمخ
تصویر برمخ
مخالفت عصیان، خودرایی خودخواهی، عاق شدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برزه
تصویر برزه
شاخ درخت، کشت، زراعت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برزن
تصویر برزن
محله
فرهنگ واژه فارسی سره