شهری است به آذربایجان. (منتهی الارب). از اعمال بردع از بلاد ارمینیه است. (یادداشت مؤلف). شهری است خرد و آبادان و با نعمت (به اران) . (حدود العالم). شهرکی است در اقصای آذربایجان در چهارده فرسنگی بردعه. (الانساب سمعانی)
شهری است به آذربایجان. (منتهی الارب). از اعمال بردع از بلاد ارمینیه است. (یادداشت مؤلف). شهری است خرد و آبادان و با نعمت (به اران) . (حدود العالم). شهرکی است در اقصای آذربایجان در چهارده فرسنگی بردعه. (الانساب سمعانی)
پاپیروس، گیاهی از خانوادۀ جگن با ساقۀ بی برگ که در مصر باستان از ریشه اش به عنوان سوخت و مغزش به عنوان خوراک و ساقه اش برای تهیۀ طناب و پارچه استفاده می کردند، ورقه های شبیه مقوا که از این درخت تهیه و به جای کاغذ تا قرن هشتم میلادی برای نوشتن استفاده می شد، کلک
پاپیروس، گیاهی از خانوادۀ جگن با ساقۀ بی برگ که در مصر باستان از ریشه اش به عنوان سوخت و مغزش به عنوان خوراک و ساقه اش برای تهیۀ طناب و پارچه استفاده می کردند، ورقه های شبیه مقوا که از این درخت تهیه و به جای کاغذ تا قرن هشتم میلادی برای نوشتن استفاده می شد، کِلک
دهی جزء بخش کن شهرستان تهران، در 7هزارگزی شمال راه شوسۀ تهران به کرج. سکنۀ آن 550 تن و آب آن از چشمه سار تأمین می شود. و محصول آنجا آن غلات، انگور، گردو و میوجات مختلفه و شغل اهالی زراعت و مکاری گری است. مزرعۀ واریش، جیان، ورک آباد جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی جزء بخش کن شهرستان تهران، در 7هزارگزی شمال راه شوسۀ تهران به کرج. سکنۀ آن 550 تن و آب آن از چشمه سار تأمین می شود. و محصول آنجا آن غلات، انگور، گردو و میوجات مختلفه و شغل اهالی زراعت و مکاری گری است. مزرعۀ واریش، جیان، ورک آباد جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
هلیله. (برهان) (فرهنگ رشیدی) (ناظم الاطباء). هلیلج. (فرهنگ شعوری ج 1 ورق 155). و آن چیزی است به اندام بیضۀ مرغ و آن را در شیرۀ قند پرورده کنند و خورند و در مؤید الفضلاء بلیله نوشته بودند و آن دوایی است قابض. (برهان).
هلیله. (برهان) (فرهنگ رشیدی) (ناظم الاطباء). هلیلج. (فرهنگ شعوری ج 1 ورق 155). و آن چیزی است به اندام بیضۀ مرغ و آن را در شیرۀ قند پرورده کنند و خورند و در مؤید الفضلاء بلیله نوشته بودند و آن دوایی است قابض. (برهان).
بازی دسته جمعی با ورق، که در آن هر بازی کن همیشه یک تن شریک روبروی خود دارد و آن دو باید بنفع یکدیگر بازی کنند. در این بازی معمولاً چهار تن بازی کنند و 52 ورق دارد. نوعی بریج در قرن نوزدهم میلادی در خاور میانه معمول بود و از آنجا به اروپا و آمریکا وارد شد. اکنون منظور از بریج همان بازیی است که ’هرلد س. وندربیلت’ از مردم نیویورک در سال 1925 میلادی آنرا بعمل آورد. (از فرهنگ فارسی معین) (از دایرهالمعارف فارسی)
بازی دسته جمعی با ورق، که در آن هر بازی کن همیشه یک تن شریک روبروی خود دارد و آن دو باید بنفع یکدیگر بازی کنند. در این بازی معمولاً چهار تن بازی کنند و 52 ورق دارد. نوعی بریج در قرن نوزدهم میلادی در خاور میانه معمول بود و از آنجا به اروپا و آمریکا وارد شد. اکنون منظور از بریج همان بازیی است که ’هرلد س. وندربیلت’ از مردم نیویورک در سال 1925 میلادی آنرا بعمل آورد. (از فرهنگ فارسی معین) (از دایرهالمعارف فارسی)
نباتی است که در آب روید و در مصر از آن کاغذ سازند. (منتهی الارب). پیزر. لوخ. (بحر الجواهر). و بعربی حلفا می گویندو در اصفهان آن گیاه را پیزر می گویند و آن نباتی باشد ساقش غلیظ و زیاده برذرعی و مدور و نرم و آنرا ریزه کرده ریسمان ترتیب دهند و در تحفه گفته قرطاس مصری از آن است که آنرا با نشنین که نوعی نیلوفر است مخلوط کرده کاغذ سازند. (از انجمن آرا). گیاهی است که از آن حصیر سازند. (از اقرب الموارد). و کتب اهل مصرفی القرطاس المصری و یعمل من قصب البردی. (ابن الندیم). لخ. لوخ. گیاهی که از آن حصیر بافند. (یادداشت مؤلف). و رجوع به فهرست مخزن الادویه و تحفۀ حکیم مؤمن و بحرالجواهر و تذکرۀ داود ضریر انطاکی شود، برشده. بالا رفته. ارتقاء یافته. صعود کرده: همتی دارد بررفته بجایی که مگر نیست ممکن که رسد طاقت مخلوق برآن. فرخی
نباتی است که در آب روید و در مصر از آن کاغذ سازند. (منتهی الارب). پیزر. لوخ. (بحر الجواهر). و بعربی حلفا می گویندو در اصفهان آن گیاه را پیزر می گویند و آن نباتی باشد ساقش غلیظ و زیاده برذرعی و مدور و نرم و آنرا ریزه کرده ریسمان ترتیب دهند و در تحفه گفته قرطاس مصری از آن است که آنرا با نشنین که نوعی نیلوفر است مخلوط کرده کاغذ سازند. (از انجمن آرا). گیاهی است که از آن حصیر سازند. (از اقرب الموارد). و کتب اهل مصرفی القرطاس المصری و یعمل من قصب البردی. (ابن الندیم). لُخ. لوخ. گیاهی که از آن حصیر بافند. (یادداشت مؤلف). و رجوع به فهرست مخزن الادویه و تحفۀ حکیم مؤمن و بحرالجواهر و تذکرۀ داود ضریر انطاکی شود، برشده. بالا رفته. ارتقاء یافته. صعود کرده: همتی دارد بررفته بجایی که مگر نیست ممکن که رسد طاقت مخلوق برآن. فرخی
گونه ایست از آب آوردن چشم: و اختلاف که اندرین لون (لون چشم آب آورده) افتد چنان باشد که بعضی به لون هوا باشد و بعضی به لون آبگینه و بعضی سپید چون یخ و این را بردی گویند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
گونه ایست از آب آوردن چشم: و اختلاف که اندرین لون (لون چشم آب آورده) افتد چنان باشد که بعضی به لون هوا باشد و بعضی به لون آبگینه و بعضی سپید چون یخ و این را بردی گویند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
ورتک. وردج. (فرهنگ فارسی معین). ورتیج. (برهان) (آنندراج). و آن پرنده ای است کوچکتر از تیهو. بلدرچین. سلوی. (برهان) کرک. (ناظم الاطباء).. رجوع به ورتیج شود: هلاک ساختم این مرغ نیم بسمل خویش سحر که مدح جمالش شنیدم از وردیج
ورتک. وردج. (فرهنگ فارسی معین). ورتیج. (برهان) (آنندراج). و آن پرنده ای است کوچکتر از تیهو. بلدرچین. سلوی. (برهان) کرک. (ناظم الاطباء).. رجوع به ورتیج شود: هلاک ساختم این مرغ نیم بسمل خویش سحر که مدح جمالش شنیدم از وردیج
چیزی باشد مانند ساق چاقشور که آنرا از پارچۀ رنگین قلمی آجیده کنند و بیشتر شاطران و پیاده روان بر پای کشند، (برهان)، لباسی مانند تنبان که از پارچه های الوان ترتیب داده و زنان در قدیم پا میکردند و اکنون شاطران و پیاده روان بر پای میکشند، (ناظم الاطباء)، پوششی شلواروار و پنبه داربوده که زنان پوشیدندی اکنون نیز شاطران و پیاده روان از پشت پای تا ساق بندند، (انجمن آرا) (آنندراج)، پاتابه، پاپیچ، شلواری بود از پارچۀ منقش، شبارق
چیزی باشد مانند ساق چاقشور که آنرا از پارچۀ رنگین قلمی آجیده کنند و بیشتر شاطران و پیاده روان بر پای کشند، (برهان)، لباسی مانند تنبان که از پارچه های الوان ترتیب داده و زنان در قدیم پا میکردند و اکنون شاطران و پیاده روان بر پای میکشند، (ناظم الاطباء)، پوششی شلواروار و پنبه داربوده که زنان پوشیدندی اکنون نیز شاطران و پیاده روان از پشت پای تا ساق بندند، (انجمن آرا) (آنندراج)، پاتابه، پاپیچ، شلواری بود از پارچۀ منقش، شبارق
پسر کورش بزرگ و برادر کمبوجیه. (قرن ششم قبل از میلاد) کمبوجیه پس از جلوس (529 قبل از میلاد) وی را مخفیانه کشت. هنگامی که کمبوجیه در مصر بود گوماتای مغ خود را بردیا معرفی و قیام کرد و بهمین مناسبت به بردیای دروغین معروف است. (دایره المعارف فارسی). داریوش کبیر این مرد را کشت. - بردیای دروغین، گوماتای مغ. رجوع به گوماتا و داریوش کبیر شود
پسر کورش بزرگ و برادر کمبوجیه. (قرن ششم قبل از میلاد) کمبوجیه پس از جلوس (529 قبل از میلاد) وی را مخفیانه کشت. هنگامی که کمبوجیه در مصر بود گوماتای مغ خود را بردیا معرفی و قیام کرد و بهمین مناسبت به بردیای دروغین معروف است. (دایره المعارف فارسی). داریوش کبیر این مرد را کشت. - بردیای دروغین، گوماتای مغ. رجوع به گوماتا و داریوش کبیر شود
پیزر (درگویش اسپهانی) تک جگن نیل از گیاهان ذوخ گیاهی از تیره جگن ها جزو رده تک لپه ییها که ارتفاعش از 2 تا 4 متر میرسد و جزو گیاهان نی مانند و بسیار زیباست. در انتهای ساقه هایش انشعابات چتر مانند جالبی بوجود آمده است. اصل این گیاه محتوی مواد ذخیره ییست که بمصرف تغذیه زارعان و دهقانان میرسد. از الیاف ساقه های قابل انعطاف این گیاه یک نوع کاغذ می سازند پاپیروس بابیروس ابردی درخت کاغذ مصری جگن نیل پاپروس حقی حفاء. نوعی خرمای خوب سنگ اشکنک
پیزر (درگویش اسپهانی) تک جگن نیل از گیاهان ذوخ گیاهی از تیره جگن ها جزو رده تک لپه ییها که ارتفاعش از 2 تا 4 متر میرسد و جزو گیاهان نی مانند و بسیار زیباست. در انتهای ساقه هایش انشعابات چتر مانند جالبی بوجود آمده است. اصل این گیاه محتوی مواد ذخیره ییست که بمصرف تغذیه زارعان و دهقانان میرسد. از الیاف ساقه های قابل انعطاف این گیاه یک نوع کاغذ می سازند پاپیروس بابیروس ابردی درخت کاغذ مصری جگن نیل پاپروس حقی حفاء. نوعی خرمای خوب سنگ اشکنک