جدول جو
جدول جو

معنی برداشتگی - جستجوی لغت در جدول جو

برداشتگی
(بَ تَ / تِ)
حالت و چگونگی برداشته. حاصل مصدر است از برداشتن. رجوع به برداشتن و برداشته شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از برداشتن
تصویر برداشتن
مقابل گذاشتن، چیزی را با دست بلند کردن، برگرفتن
کنایه از انتخاب کردن، گزین کردن
به مقام بالا رساندن، مقام دادن
پاک کردن، ستردن،
کنایه از تصرف کردن، صاحب شدن مثلاً زمین های خوب را خودشان برداشتند،
دچار حالت یا کیفیتی شدن مثلاً کوزه شکاف برداشت،
چیزی را از روی چیز دیگر ایجاد کردن مثلاً نسخه برداشت،
فراگرفتن مثلاً درش راببند، بو همه جا را برداشت، جمع آوری کشت و محصول کشاورزی،
با خود بردن مثلاً بچه را برداشت رفت
کنایه از دزدیدن، ربودن،
قطع کردن و جدا کردن عضوی از بدن مثلاً در عمل جراحی طحالش را برداشتند،
کنار زدن مثلاً نقابش را برداشت،
به دست آوردن، کسب کردن مثلاً مراد خویش برداشت
شروع کردن، آغاز کردن
طول کشیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برداشته
تصویر برداشته
بلند شده، برده شده، حمل شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برگشتگی
تصویر برگشتگی
وضع و حالت برگشته، واژگونی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برخاستگی
تصویر برخاستگی
برخاسته بودن، بلندشدگی
فرهنگ فارسی عمید
(بَ تَ)
قابل برداشتن. درخور برداشتن. شایستۀ برداشتن. رجوع به برداشتن شود
لغت نامه دهخدا
(پِ تَ / تِ)
حالت و چگونگی پنداشت
لغت نامه دهخدا
(بَ تَ / تِ)
آمادگی. آرایش. خودآرایی:
هرچه پرسیش ز رعنایی و برساختگی
عربی وار جوابم دهد آن ماه عرب.
سنایی.
لغت نامه دهخدا
(بَ گُ تَ / تِ)
حالت و چگونگی برگماشته. برقراری.
لغت نامه دهخدا
(بَ تَ / تِ)
حالت و چگونگی برتافته. برگشتگی.
لغت نامه دهخدا
(پَ تَ / تِ)
فراغت
لغت نامه دهخدا
بلند و حمل شده برده شده، کسی که از ترس سیاست و تنبیه فرار میکند شخصی که بجایی مقدس پناه میبرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراشتگی
تصویر فراشتگی
افراشته بودن افراخته بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برگشتگی
تصویر برگشتگی
وضع و حالت برگشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برداشتنی
تصویر برداشتنی
قابل برداشتن و بلند کردن، قابل گرفتن، قابل تحمل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برداشتن
تصویر برداشتن
بلند کردن، دفع کردن، بالا گرفتن، بالا بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهداشتی
تصویر بهداشتی
منسوب به بهداشت: امور بهداشتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیداشتی
تصویر بیداشتی
غفلت، بی عیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنداشتگی
تصویر پنداشتگی
حالت و چگونگی پنداشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرداختگی
تصویر پرداختگی
فراغت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برتافتگی
تصویر برتافتگی
پیچیدگی پیچش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برخاستگی
تصویر برخاستگی
بلند شدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برساختگی
تصویر برساختگی
آمادگی، آرایش، خود آرائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برداشتن
تصویر برداشتن
((بَ تَ))
بلند کردن، تحمل کردن، گرفتن، دزدیدن، از میان بردن، فراگرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بهداشتی
تصویر بهداشتی
Sanitary, Hygienic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از برداشتن
تصویر برداشتن
Take
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از برداشتن
تصویر برداشتن
брать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بهداشتی
تصویر بهداشتی
гигиеничный , санитарный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از برداشتن
تصویر برداشتن
nehmen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بهداشتی
تصویر بهداشتی
hygienisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از برداشتن
تصویر برداشتن
брати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بهداشتی
تصویر بهداشتی
гігієнічний , санітарний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از برداشتن
تصویر برداشتن
brać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بهداشتی
تصویر بهداشتی
higieniczny, sanitarny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از برداشتن
تصویر برداشتن
دیکشنری فارسی به چینی