جدول جو
جدول جو

معنی برداشت - جستجوی لغت در جدول جو

برداشت
برداشت (Take) در سینما به مجموعه ای از تکنیک ها و روش های تصویربرداری اطلاق می شود که به کمک آن ها، صحنه ها و جلوه های مختلف در فیلم به نمایش در می آیند. این فرایند شامل چیدمان و کنترل دقیق عناصر دیداری مانند زاویه دید دوربین، نورپردازی، فاصله کانونی (فوکوس)، ترکیب و حرکت دوربین، و دیگر عواملی است که تأثیر زیادی بر تجربه بصری بیننده دارند.
برداشت در سینما به طور کلی شامل این موارد می شود:
۱. زاویه دید دوربین (Camera Angle) : انتخاب زاویه ای که دوربین از صحنه فیلمبرداری می کند. این می تواند شامل زاویه های مختلف مانند زاویه بالا (از بالا به پایین)، زاویه پایین (از پایین به بالا)، زاویه جلو (از جلو به عقب) و زاویه پشت (از عقب به جلو) باشد که هر کدام احساسات و انطباقی متفاوت را منتقل می کنند.
۲. نورپردازی (Lighting) : استفاده از نور برای ایجاد جو و احساس خاص در صحنه. نورپردازی می تواند از نور طبیعی یا نورهای مصنوعی (مثل نئون، آفتاب، فلش) استفاده کند تا مکان ها و شخصیت ها را به وضوح نمایش دهد یا برای ایجاد تأثیرات درونی صحنه استفاده شود.
۳. ترکیب و تراکم (Composition) : نحوه چیدمان و ترکیب اجزای مختلف صحنه در فریم دوربین، از جمله شخصیت ها، اشیاء، و فضاهای پس زمینه. این می تواند به شکل های مختلفی مانند تعادل، تناسب، تنظیم واحد و یا قانون سوم ها صورت گیرد.
۴. فاصله کانونی (Focus) : نحوه تنظیم فاصله کانونی برای انتخاب قسمت خاصی از صحنه که در آن فوکوس است. این می تواند به ایجاد عمق میدان (عمق تصویر) کمک کند و بر تمرکز بیننده تأثیر بگذارد.
۵. حرکت دوربین (Camera Movement) : استفاده از حرکات دوربین مانند پانینگ (چرخش دوربین به افقی)، تیلتینگ (چرخش دوربین به عمودی)، زوم (وسیع و ضیق) و تراکینگ (حرکت دوربین به طول صفحه) برای ایجاد جلوه های ویژه و افزایش ارتباط بین نمایشگر و نمایشگر استفاده می شود.
این عوامل و تکنیک ها همگی به کمک همدیگر برای ایجاد جلوه های خاص در فیلم سازی می آیند و به کمک آن ها، فیلمسازان می توانند نظریه هایشان را دربارهٔ شخصیت ها، داستان ها و جهان های خود بیان کنند.
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
برداشت
استنباط، در کشاورزی جمع آوری محصول، در علم اقتصاد برداشتن قسمتی از سرمایه یا سود یک مؤسسه پیش از فرارسیدن موقع تقسیم آن، عمل برداشتن چیزی، تحمل، شکیبایی
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
فرهنگ فارسی عمید
برداشت
(قَ زَدَ)
مخفف برداشتن. (یادداشت مؤلف).
لغت نامه دهخدا
برداشت
عمل برداشتن چیزی، جمع آوری محصول گرد آوردن غلات، عمل برداشتن بخشی از سرمایه یا سود یک بنگاه پیش از موقع تقسیم آن عمل گرفتن کارمندی حقوق یا پاداش خود را قبل ازموقع پرداخت، صبر تحمل بردباری، پیش در آمد، قسمت اولیه از سه قسمت اسامی نوبت مرتب -7 نوعی ساز مخصوص بشخص سلطنت
فرهنگ لغت هوشیار
برداشت
((بَ))
جمع آوری محصول، صبر، بردباری، پیشرفت و ترقی، عمل گرفتن چیزی قبل از موقع پرداخت یا تقسیم
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
فرهنگ فارسی معین
برداشت
استحصال، احساس
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
فرهنگ واژه فارسی سره
برداشت
استنباط، استنتاج، بازیافت، تلقی، درک، دریافت، جمع آوری، حاصل، حاصل برداری، محصول برداری
متضاد: کاشت، داشت، بهره برداری کردن، ضبط، اخذ، بازستانی، دریافت
متضاد: پرداخت، بردباری، تحمل، صبر
متضاد: نابرداری، بی تابی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
برداشت
التقطت
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
دیکشنری فارسی به عربی
برداشت
Impression
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
دیکشنری فارسی به انگلیسی
برداشت
impression
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
دیکشنری فارسی به فرانسوی
برداشت
impressão
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
دیکشنری فارسی به پرتغالی
برداشت
ছাপ
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
دیکشنری فارسی به بنگالی
برداشت
впечатление
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
دیکشنری فارسی به روسی
برداشت
Eindruck
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
دیکشنری فارسی به آلمانی
برداشت
враження
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
دیکشنری فارسی به اوکراینی
برداشت
wrażenie
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
دیکشنری فارسی به لهستانی
برداشت
سختی، استقامت، تحمّل
دیکشنری اردو به فارسی
برداشت
تاثر
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
دیکشنری فارسی به اردو
برداشت
hisia
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
دیکشنری فارسی به سواحیلی
برداشت
impressione
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
برداشت
izlenim
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
برداشت
인상
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
دیکشنری فارسی به کره ای
برداشت
印象
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
دیکشنری فارسی به ژاپنی
برداشت
רֹשֶׁם
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
دیکشنری فارسی به عبری
برداشت
छाप
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
دیکشنری فارسی به هندی
برداشت
印象
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
دیکشنری فارسی به چینی
برداشت
ความประทับใจ
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
دیکشنری فارسی به تایلندی
برداشت
indruk
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
دیکشنری فارسی به هلندی
برداشت
impresión
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
برداشت
kesan
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
دیکشنری فارسی به اندونزیایی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از برداشتن
تصویر برداشتن
مقابل گذاشتن، چیزی را با دست بلند کردن، برگرفتن
کنایه از انتخاب کردن، گزین کردن
به مقام بالا رساندن، مقام دادن
پاک کردن، ستردن،
کنایه از تصرف کردن، صاحب شدن مثلاً زمین های خوب را خودشان برداشتند،
دچار حالت یا کیفیتی شدن مثلاً کوزه شکاف برداشت،
چیزی را از روی چیز دیگر ایجاد کردن مثلاً نسخه برداشت،
فراگرفتن مثلاً درش راببند، بو همه جا را برداشت، جمع آوری کشت و محصول کشاورزی،
با خود بردن مثلاً بچه را برداشت رفت
کنایه از دزدیدن، ربودن،
قطع کردن و جدا کردن عضوی از بدن مثلاً در عمل جراحی طحالش را برداشتند،
کنار زدن مثلاً نقابش را برداشت،
به دست آوردن، کسب کردن مثلاً مراد خویش برداشت
شروع کردن، آغاز کردن
طول کشیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برداشته
تصویر برداشته
بلند شده، برده شده، حمل شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برداشتن
تصویر برداشتن
بلند کردن، دفع کردن، بالا گرفتن، بالا بردن
فرهنگ لغت هوشیار
بلند و حمل شده برده شده، کسی که از ترس سیاست و تنبیه فرار میکند شخصی که بجایی مقدس پناه میبرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برداشتن
تصویر برداشتن
((بَ تَ))
بلند کردن، تحمل کردن، گرفتن، دزدیدن، از میان بردن، فراگرفتن
فرهنگ فارسی معین