جدول جو
جدول جو

معنی برداشت

برداشت
استنباط، استنتاج، بازیافت، تلقی، درک، دریافت، جمع آوری، حاصل، حاصل برداری، محصول برداری
متضاد: کاشت، داشت، بهره برداری کردن، ضبط، اخذ، بازستانی، دریافت
متضاد: پرداخت، بردباری، تحمل، صبر
متضاد: نابرداری، بی تابی
فرهنگ واژه مترادف متضاد