جدول جو
جدول جو

معنی برجنده - جستجوی لغت در جدول جو

برجنده
روستایی از دهستان اهلم رستاق آمل
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از برنده
تصویر برنده
کسی که چیزی را از جایی به جای دیگر ببرد، کسی که در قمار یا مسابقه پیروز شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برنده
تصویر برنده
دارای توانایی برای بریدن، تیز، کنایه از دارای توانایی در انجام کارها، قاطع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برکنده
تصویر برکنده
کنده شده، ازریشه درآمده، ریشه کن شده
فرهنگ فارسی عمید
(بُ دِهْ)
دهی است از دهستان کاغذکنان بخش کاغذکنان شهرستان هروآباد. سکنۀ آن 281 تن است. آب آن از سه رشته چشمه و محصول آن غلات و حبوب و سردرختی است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(گَ)
جست وخیزکننده. جهنده. رجوع به جهنده شود.
لغت نامه دهخدا
(بَرْ وَ دَ / دِ)
پرونده. سله و سبد و بستۀ قماش، که به عربی رزمه خوانند. (از برهان). سلۀ قماش، أی سبد و بغچۀ جامه. (شرفنامۀ منیری). شملۀ قماش. (لغت فرس اسدی) :
خواجه به برونده اندرآمد ایدر
اکنون معجب شده ست از بر رهوار.
آغاجی.
ورجوع به پرونده شود
لغت نامه دهخدا
(بَ فَ دَ / دِ)
برونده یعنی بستۀ قماش. (فرهنگ شاهنامه). صندوق لباس و جامه دان. (ناظم الاطباء) پرونده. رجوع به پرونده شود.
لغت نامه دهخدا
(بَ کَ دَ / دِ)
کنده. کنده شده.
- برکنده بال، که بال وی جدا کرده باشند:
کند جلوه طاوس صاحب جمال
چه میخواهی از باز برکنده بال ؟
سعدی.
نتف، زاغ برکنده بال. (از منتهی الارب).
- برکنده دندان، بی دندان.
- برکنده قدر، پست مرتبه و خجل و خوار گردیده. (آنندراج).
- برکنده موی، مهلوب. (از منتهی الارب).
لغت نامه دهخدا
تصویری از برنده
تصویر برنده
قطع کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رجنده
تصویر رجنده
رزنده رنگ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برکنده
تصویر برکنده
کنده، از ریشه در آمده ریشه کن شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برزنده
تصویر برزنده
((بَ زَ دِ))
شاغل، جمع برزندگان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برنده
تصویر برنده
((بَ رَ دِ))
دارای برد، پیروز، موفق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برنده
تصویر برنده
((بُ رَّ دِ))
دارای ویژگی یا توانایی بریدن، تیز، بران، جدی، مؤثر و سخت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برونده
تصویر برونده
صدور، صادر شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از برنده
تصویر برنده
Cutting, Winning
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از برنده
تصویر برنده
tranchant, gagnant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از برنده
تصویر برنده
kesici, kazanan
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از برنده
تصویر برنده
자르는 , 승리하는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از برنده
تصویر برنده
切れる , 勝者
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از برنده
تصویر برنده
חותך , מנצח
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از برنده
تصویر برنده
कटने वाला , विजेता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از برنده
تصویر برنده
memotong, pemenang
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از برنده
تصویر برنده
ตัด , ผู้ชนะ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از برنده
تصویر برنده
режущий , победный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از برنده
تصویر برنده
snijdend, winnend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از برنده
تصویر برنده
cortante, ganador
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از برنده
تصویر برنده
tagliente, vincente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از برنده
تصویر برنده
cortante, vencedor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از برنده
تصویر برنده
切割的 , 获胜的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از برنده
تصویر برنده
tnący, zwycięski
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از برنده
تصویر برنده
різальний , переможець
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از برنده
تصویر برنده
schneidend, siegreich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از برنده
تصویر برنده
kata, mshindi
دیکشنری فارسی به سواحیلی