جدول جو
جدول جو

معنی برته - جستجوی لغت در جدول جو

برته
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور ایرانی از خاندان لواده، در زمان کیکاووس پادشاه کیانی
تصویری از برته
تصویر برته
فرهنگ نامهای ایرانی
برته
(بَ تِ)
نام پهلوانی ایرانی در روایات داستانی از نژاد و فرزندان توابه. وی در جنگ دوازده رخ مبارز و هماورد کهرم بود و او را در میدان نبرد کشت:
نهم برته با کهرم تیغ زن
دو خونی و هر دو سر انجمن
همی آزمودند هرگونه جنگ
گرفتند پس تیغ هندی بچنگ
یکایک بپیچید از برته روی
یکی تیغ زد بر سر ترگ اوی
که تا سینه کهرم بدو نیم گشت
دل دشمن از برته پربیم گشت.
فردوسی.
و رجوع به برهان قاطع و شرفنامۀ منیری شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از برقه
تصویر برقه
(دخترانه)
درخشیدن جسمی در مقابل تابش اشعه آفتاب یا هر چیز دیگر (نگارش کردی: بریقه)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از برهه
تصویر برهه
روزگار، قسمتی از وقت و زمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برشته
تصویر برشته
بریان شده، تف داده شده، هر چیز خوراکی که بدون آب روی آتش بریان شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بریه
تصویر بریه
مربوط به برّ مثلاً قوای بریه
فرهنگ فارسی عمید
(تَ بَ تَ / تِ)
دهی است جزء دهستان فراهان علیای بخش فرمهین در شهرستان اراک که در دوازده هزارگزی باختر فرمهین و دوازده هزارگزی راه عمومی واقع است. منطقۀ کوهستانی و سردسیر است و 740 تن سکنه دارد. آب آن ازقنات و رودخانه و محصول آن غلات، بنشن، پنبه، چغندر قند، سیب زمینی، یونجه، انگور و اشجار است. شغل اهالی زراعت و گله داری و قالیچه بافی است. راه مالرو دارد و از فرمهین میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2). و رجوع به تاریخ قم ص 119 و 141 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از بوته
تصویر بوته
گیاهی که پر شاخ و برگ باشد و تنه ضخیم نداشته و بلند هم نشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برخه
تصویر برخه
پاره وحصه و بهره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برقه
تصویر برقه
باک بیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برکه
تصویر برکه
استخر کوچک، حوض آب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برگه
تصویر برگه
مانند برگ، تکه کاغذ
فرهنگ لغت هوشیار
بریان شده، تف داده بو داده، پخته، هر خوردنی که آنرا بدون آب روی آتش تف داده باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برشه
تصویر برشه
سپیدک خجک ناخن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برصه
تصویر برصه
خانه دیو دیو جای، ریگستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برفته
تصویر برفته
در گذشته، متوفی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برتر
تصویر برتر
بالاتر بلندتر (ماده و معنی) اعلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برتن
تصویر برتن
مغرور، متکبر، سرکش
فرهنگ لغت هوشیار
قاطع، برنده، برا، بیزاری، بیگناهی، وارهیدگی، وام رهی، آک رهی (آک عیب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برده
تصویر برده
بنده زر خرید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارته
تصویر ارته
اسکنبیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برره
تصویر برره
جمع بار نیکو کاران صالحان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برزه
تصویر برزه
شاخ درخت، کشت، زراعت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بخته
تصویر بخته
چاق، فربه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بفته
تصویر بفته
بافته منسوج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بشته
تصویر بشته
اسپانیولی چچم شلمک ازگیاهان چچم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برهه
تصویر برهه
روزگار، زمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بریه
تصویر بریه
آفریدگان، آفریده، خلق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسته
تصویر بسته
جلوگیری شده، مسدود، منجمد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بغته
تصویر بغته
ناگاه ناگهان بناگاه ناگاهیان
فرهنگ لغت هوشیار
شکوفه روفاندار (درخت مسواک) دیگ دیگ سنگی افزاری است درودگر انرا که بوسیله آن چوب و تخته را سوراخ کنند مثقب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برکه
تصویر برکه
آبگیر، تالاب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از برده
تصویر برده
غلام، کنیز، اسیر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از برگه
تصویر برگه
فیش، ورق، صفحه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بسته
تصویر بسته
نسبت، خویشاوندی، جعبه، تعطیل
فرهنگ واژه فارسی سره