- بربسته
- چیزی را گویند که روح نباتی در وی اثر نکند و نشو و نما نتواند کرد و زیاده از آنچه هست نتواند شد مانند سنگ و کلوخ جماد مقابل بررسته، امر ساختگی امر مصنوع
معنی بربسته - جستجوی لغت در جدول جو
- بربسته
- جامد، جماد، ساختگی و بی اصل
- بربسته ((~. بَ تِ))
- جعلی، مجعول
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بسته در، مقابل در باز
مبهم، تلویحا
گیاه
جهیده، برآمده بالا آمده، شخص معروف و بزرگ، جمع برجستگان، خوب پسندیده، ممتاز عالی، چست چالاک
بستن مقید کردن، نسبت دادن انتساب کردن
ضد سرباز، پوشیده و نهفته
روییده، رسته، کنایه از واقعی، طبیعی
برآمده، بالاآمده، بلندی پیداکرده، بزرگ و معروف
مقابل سرباز، ویژگی آنچه سرش بسته باشد از قبیل بطری و جعبه و پاکت یا چیز دیگر، کنایه از پوشیده، نهفته، پنهان، کنایه از به طور پیچیده و مجمل، برای مثال سخن سربسته گفتی با حریفان / خدا را زاین معما پرده بردار (حافظ - ۴۹۶)
Salient, Eminent, Prominent
выдающийся , видный , заметный
eminent, herausragend, auffallend
видатний , помітний
wybitny, wyraźny
杰出的 , 突出的
eminente, proeminente, saliente
eminente, prominente, saliente
eminente, prominente, destacado
éminent, proéminent, saillant
eminent, prominent, opvallend
มีชื่อเสียง , เด่น
terkemuka, menonjol, mencolok
أغلق , إغلاقٌ , يربط
प्रसिद्ध , प्रमुख
卓越した , 顕著な
저명한 , 두드러진
seçkin, önde gelen, belirgin
maarufu