مرکّب از: بر + باد، نیست و نابود. (آنندراج)، خراب و منهدم و سرنگون و ویران شده. (ناظم الاطباء)، - برباد آمدن، بیهوده و بی فایده شدن: از من اکنون طمع صبر و دل و هوش مدار کاین تحمل که تو دیدی همه برباد آمد. حافظ. - برباد بودن، معدوم و ناپدید بودن. فانی بودن. (ناظم الاطباء)، - برباد دادن، تلف کردن. نابود کردن. نیست و نابود کردن. (آنندراج)، ذرو: زلفش اندر دور حسنش بس که کج بازی نمود دودمان خویشتن را عاقبت برباد داد. کافی (آنندراج)، -
مُرَکَّب اَز: بر + باد، نیست و نابود. (آنندراج)، خراب و منهدم و سرنگون و ویران شده. (ناظم الاطباء)، - برباد آمدن، بیهوده و بی فایده شدن: از من اکنون طمع صبر و دل و هوش مدار کاین تحمل که تو دیدی همه برباد آمد. حافظ. - برباد بودن، معدوم و ناپدید بودن. فانی بودن. (ناظم الاطباء)، - برباد دادن، تلف کردن. نابود کردن. نیست و نابود کردن. (آنندراج)، ذرو: زلفش اندر دور حسنش بس که کج بازی نمود دودمان خویشتن را عاقبت برباد داد. کافی (آنندراج)، -
بالاخانه، خانه ای که بالای خانۀ دیگر ساخته می شود، اتاقی که در طبقۀ دوم یا سوم یا بالاتر ساخته شده، خانۀ تابستانی، بالاخانۀ بادگیردار پربار، پرواره، فروار، فرواره، فراوار، فربال، بروار، برواره، غرفه
بالاخانِه، خانه ای که بالای خانۀ دیگر ساخته می شود، اتاقی که در طبقۀ دوم یا سوم یا بالاتر ساخته شده، خانۀ تابستانی، بالاخانۀ بادگیردار پَربار، پَروارِه، فَروار، فَروارِه، فَراوار، فَربال، بَروار، بَروارِه، غُرفِه
مسله. (یادداشت مؤلف). خانه هایی است در مصر از تخته سنگهای سخت بزرگ کرده و این خانه ها به اشکال مختلف ساخته شده و در آنهاست جایهائی برای صحن و سحق و حل و عقد و تقطیر و معلوم میکند که این خانه ها برای صناعت کیمیا (زرسازی) ساخته شده و جمع بربا، برابی است و در این ابنیه نقوش و کتابهاست بکلدانی و قبطی که خوانده نمیشود و در این خانه ها خزائن و گنج ها بزیر زمین یافته شده است. (الفهرست ابن الندیم). رجوع به برابی شود
مسله. (یادداشت مؤلف). خانه هایی است در مصر از تخته سنگهای سخت بزرگ کرده و این خانه ها به اشکال مختلف ساخته شده و در آنهاست جایهائی برای صحن و سحق و حل و عقد و تقطیر و معلوم میکند که این خانه ها برای صناعت کیمیا (زرسازی) ساخته شده و جمع بربا، برابی است و در این ابنیه نقوش و کتابهاست بکلدانی و قبطی که خوانده نمیشود و در این خانه ها خزائن و گنج ها بزیر زمین یافته شده است. (الفهرست ابن الندیم). رجوع به برابی شود
متورّم. نفخ کرده. دمیده. ، متکبر. پرادعا: کلّه پرباد، پر از خودستائی: یکی نامه بنوشت پرباد و دم سخن گفت هرگونه از بیش و کم. فردوسی. - پرباد شدن، پرباد گشتن، متکبر و مغرور شدن. (غیاث اللغات)
مُتورّم. نفخ کرده. دمیده. ، متکبر. پرادعا: کلّه پرباد، پر از خودستائی: یکی نامه بنوشت پرباد و دَم سخن گفت هرگونه از بیش و کم. فردوسی. - پرباد شدن، پرباد گشتن، متکبر و مغرور شدن. (غیاث اللغات)
بزرگترین جزایر آنتیل کوچک و متعلق بدولت انگلیس و دارای 1700000 تن جمعیت و حاکم نشین آن شهر بریجتون است، (ناظم الاطباء)، رجوع به لغات تاریخیه و جغرافیۀ ترکی شود، نام یکی از جزائر آنتیل واقع در امریکا است که در 130درجۀ عرض شمالی و 62 درجۀ طول غربی واقع گشته، طولش 32 هزار و عرضش 18 هزار گز است و 162هزار تن نفوس دارد و دارای اراضی حاصلخیز می باشد، مرکزش قصبۀ بریجتون و محصول نیشکر آن فراوان میباشد، این جزیره راپرتقالیها کشف کرده اند و از تاریخ 1625 میلادی به تصرف دولت انگلیس درآمده است، (از قاموس الاعلام ترکی ج 2)
بزرگترین جزایر آنتیل کوچک و متعلق بدولت انگلیس و دارای 1700000 تن جمعیت و حاکم نشین آن شهر بریجتون است، (ناظم الاطباء)، رجوع به لغات تاریخیه و جغرافیۀ ترکی شود، نام یکی از جزائر آنتیل واقع در امریکا است که در 130درجۀ عرض شمالی و 62 درجۀ طول غربی واقع گشته، طولش 32 هزار و عرضش 18 هزار گز است و 162هزار تن نفوس دارد و دارای اراضی حاصلخیز می باشد، مرکزش قصبۀ بریجتون و محصول نیشکر آن فراوان میباشد، این جزیره راپرتقالیها کشف کرده اند و از تاریخ 1625 میلادی به تصرف دولت انگلیس درآمده است، (از قاموس الاعلام ترکی ج 2)
بربار و برباره، نام صنفی از مردمان، نوعی نان ضخیم تر از انواع دیگر آن منسوب به بربر افغان زیرا در اواخر عهد قاجاریه چند تن بربر آن را در تهران رواج دادند، منسوب به ایل بربر ساکن سرحد ایران و افغانستان
بربار و برباره، نام صنفی از مردمان، نوعی نان ضخیم تر از انواع دیگر آن منسوب به بربر افغان زیرا در اواخر عهد قاجاریه چند تن بربر آن را در تهران رواج دادند، منسوب به ایل بربر ساکن سرحد ایران و افغانستان