- برایل
- پرهای گردن، یال ها
معنی برایل - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بویانک (کرفس) از گیاهان
پرهای گردن، یال ها
التهاب کلیه
جمع بریه، آفریدگان، جمع بریه آفریدگان مخلوقات خلایق
ده، آبرس زمینی که نزدیک آب است
آهن دراز
کمان گروهه
رشوه، سنگ دراز، سنگ مستطیل، آهن دراز
التهاب کلیه، مرضی که در اثر التهاب کلیه ها بروز می کند، این اسم از نام ریچارد برایت، پزشک انگلیسی، که در سال ۱۸۲۷ میلادی مطالعاتی دربارۀ این مرض به عمل آورده گرفته شده
خلایق، آفریده شدگان
بواسطه، بعلت، جهت
به منظور، با این هدف که، به علت، به سبب، برای اختصاص دادن چیزی به کار می رود مثلاً این جعبه برای استفاده در مواقع ضروری است، در ازای، در برابر، نسبت به، به خاطر مثلاً برایش می میرد
((بِ رِ))
فرهنگ فارسی معین
خط ویژه نابینایان که حروف آن به صورت نقطه های برجسته است (برگرفته از نام لویی بریل موسیقی دان و معلم فرانسوی)
((بَ یِ))
فرهنگ فارسی معین
به علت، به سبب، به جهت (تعلیل را رساند)، به خاطر، به منظور (در بیان هدف و مقصود از چیزی)، در برابر (در بیان برابری و تقابل ارزش و مقدار چیزی)، در مدت زمان، به مدت، نسبت به (در بیان رابطه و نسبت میان دو امر)
سلیکات بریلیوم طبیعی با رنگ های گوناگون که بعضی از انواع آن در جواهرسازی به کار می رود