جدول جو
جدول جو

معنی بذرگر - جستجوی لغت در جدول جو

بذرگر(بَ گَ)
زارع. دهقان. کشاورز. کسی که تخم افشاند. (از ناظم الاطباء). برخی این کلمه را بجای برزگر بکار برند. (از غیاث اللغات) ، جای بی چراگاه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ گَ)
زراعت و کشاورزی. (ناظم الاطباء) ، ارض بذیئه، زمین بی چراگاه. (از ذیل اقرب الموارد). رجوع به بذی ٔ شود
لغت نامه دهخدا
(بَ گَ)
برزگر. زارع. کشتکار. (ناظم الاطباء). رجوع به برزگر شود، برآمدن دندان نیش شتر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). برآمدن انیاب شتر. (از اقرب الموارد) ، نشتر زدن حجامت گر و بیطارو خون روان کردن او. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج). نیش درزدن. (تاج المصادر بیهقی). رگ زدن است و جز آن. (المصادر زوزنی)
لغت نامه دهخدا
(بَ گَ)
نامی از نامهای خدای تعالی در زبان پهلوی، و آن در کارنامۀ اردشیر آمده است. (از یادداشت دهخدا) ، برگستواندار. برگستوان پوشیده:
همان پیل برگستوان کش هزار
که بگریزد از بوی ایشان سوار.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
تصویری از بزرگر
تصویر بزرگر
زارع برزیگر کشتکار
فرهنگ لغت هوشیار
دیگی از مس یا روی که از آن چه دیگ مسی کوچک و قابل جابه جایی
فرهنگ گویش مازندرانی