جدول جو
جدول جو

معنی بدوی - جستجوی لغت در جدول جو

بدوی
ابتدائی، آغازی
تصویری از بدوی
تصویر بدوی
فرهنگ لغت هوشیار
بدوی
ابتدایی مثلاً هیئت بدوی
تصویری از بدوی
تصویر بدوی
فرهنگ فارسی عمید
بدوی
ساکن بادیه، بادیه نشین، صحرانشین مثلاً قبایل بدوی
تصویری از بدوی
تصویر بدوی
فرهنگ فارسی عمید
بدوی
((بَ دَ))
بیابانی
تصویری از بدوی
تصویر بدوی
فرهنگ فارسی معین
بدوی
ابتدایی، آغازی
تصویری از بدوی
تصویر بدوی
فرهنگ فارسی معین
بدوی
Dowdy
تصویری از بدوی
تصویر بدوی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
بدوی
неопрятный
دیکشنری فارسی به روسی
بدوی
ungepflegt
دیکشنری فارسی به آلمانی
بدوی
неохайний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
بدوی
zaniedbany
دیکشنری فارسی به لهستانی
بدوی
破旧的
دیکشنری فارسی به چینی
بدوی
desleixado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
بدوی
trasandato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
بدوی
desaliñado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
بدوی
négligé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
بدوی
slordig
دیکشنری فارسی به هلندی
بدوی
ไม่เป็นระเบียบ
دیکشنری فارسی به تایلندی
بدوی
tidak teratur
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
بدوی
مترابيحٌ
دیکشنری فارسی به عربی
بدوی
अस्तबल जैसा
دیکشنری فارسی به هندی
بدوی
מוזנח
دیکشنری فارسی به عبری
بدوی
だらしない
دیکشنری فارسی به ژاپنی
بدوی
단정하지 않은
دیکشنری فارسی به کره ای
بدوی
dağınık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
بدوی
mchafu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
بدوی
অগোছালো
دیکشنری فارسی به بنگالی
بدوی
بکھرا ہوا
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بدویت
تصویر بدویت
((بَ دَ یَّ))
بادیه نشینی، بیابان گردی، عقب ماندگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیوی
تصویر بیوی
(دخترانه)
انسان بی آزار، سلامت (نگارش کردی: بوهی)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بدهی
تصویر بدهی
دین، قرض
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بسوی
تصویر بسوی
بسمت بطرف بمقابلبجهت، بعلت برای. توضیح لازم الاضافه است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بروی
تصویر بروی
حاجب، ابروی، ابرو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلوی
تصویر بلوی
آزمایش، سختی، مصیبت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بغوی
تصویر بغوی
منسوب به بغ یا بغشور از مردم بغ یا بغشور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باوی
تصویر باوی
گوشه ایست در دستگاه همایون
فرهنگ لغت هوشیار