- بدمستی
- عربده کش، هرزه گوی، شهوت پرست
معنی بدمستی - جستجوی لغت در جدول جو
- بدمستی
- شرارت و عربده کشی در حالت مستی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عمل بدمست
بتحقیق، همانا، هرآئنه
کسی که به محض خوردن نوشابۀ الکلی شرارت و عربده کشی کند
در حقیقت، صادقانه
اسراف
مهارت، چابکی، تندی
حقاً، الحق
کسی که در مستی عربده کشد و شرارت نماید کسی که پس از مست شدن هرزه گویی و شهوت پرستی نماید
مستی مخموری، سر خوشی، مدهوشی، غرور تکبر
مستی، سرخوشی، غرور و تکبر
اسراف، ولخرجی، تهیدستی، چالاکی، چابک دستی
ولخرجی، اسراف
سرخوشی، غرور
نامهربانی، بدخواهی
بدمزه بودن، بدطعمی
بدذات بودن، بداصلی
نگون بختی، شوربختی
Meanness, Misery, Wretchedness
Obliging
подлость , бедность , убогость
услужливый
Gemeinheit, Elend
hilfsbereit
підлість , убогість , жалюгідність
послужливий
podłość, nędza
pomocny
卑鄙 , 痛苦 , 悲惨
乐于助人的
mesquinhez, miséria
prestativo