آنکه قمار بناراستی بازد. (آنندراج). آنکه در قمار تقلب کند: ز دست طالع بد می رویم شهر بشهر چو بدقمار که تغییر می دهدجا را. ملا ادبی نظیری (از آنندراج). بطوف نرد محبت خدا بسازد قاسم که کار ما به حریفان بدقمار نیفتد. ملاقاسم مشهدی (از آنندراج). از بدقمار هر چه ستانی شتل بود. (از یادداشت مؤلف).
آنکه قمار بناراستی بازد. (آنندراج). آنکه در قمار تقلب کند: ز دست طالع بد می رویم شهر بشهر چو بدقمار که تغییر می دهدجا را. ملا ادبی نظیری (از آنندراج). بطوف نرد محبت خدا بسازد قاسم که کار ما به حریفان بدقمار نیفتد. ملاقاسم مشهدی (از آنندراج). از بدقمار هر چه ستانی شتل بود. (از یادداشت مؤلف).
: طاعت و احسان و علم و راستی را برگزین گوش چون داری به قول بوقماش و بوقتب. ناصرخسرو. در فرهنگها قماش را به معنی ردی و هیچکاره از هر چیزی و مردم فرومایه و ناکس آورده اند. و ابوقماش و بوقماش دیده نشد. ظاهراً بوقماش ساختۀ خود شاعر است، به معنی خر و گاو یا ستور مطلق و مجازاً احمق و ابله و سفیه به تناسب بوقتب
: طاعت و احسان و علم و راستی را برگزین گوش چون داری به قول بوقماش و بوقتب. ناصرخسرو. در فرهنگها قماش را به معنی ردی و هیچکاره از هر چیزی و مردم فرومایه و ناکس آورده اند. و ابوقماش و بوقماش دیده نشد. ظاهراً بوقماش ساختۀ خود شاعر است، به معنی خر و گاو یا ستور مطلق و مجازاً احمق و ابله و سفیه به تناسب بوقتب
در لغت نامه ها از قماش مطلق را بمعنی ردی و هیچکاره از هر چیزی و مردم فرومایه و ناکس آورده اند و ابو قماش دیده نشد. ظاهرا ابوقماش ساخته خود شاعر است بمعنی نخر و گاو یا ستور مطلق و مجاز احمق و ابله و سفیه بتناسب ابوقتب: طاعت و احسان و علم و راستی را برگزین - گوش چون داری بگفت بو قماش و بوقتب ک
در لغت نامه ها از قماش مطلق را بمعنی ردی و هیچکاره از هر چیزی و مردم فرومایه و ناکس آورده اند و ابو قماش دیده نشد. ظاهرا ابوقماش ساخته خود شاعر است بمعنی نخر و گاو یا ستور مطلق و مجاز احمق و ابله و سفیه بتناسب ابوقتب: طاعت و احسان و علم و راستی را برگزین - گوش چون داری بگفت بو قماش و بوقتب ک