ژاژخایی و هرزه سرایی. (ناظم الاطباء). بذائت. بذائت لسان. ذرب. بذرب. بذاء. فحش. دشنام. ناسزا. بددهنی: تو همه کلفتهای مرا با بدزبانی می تارانی. (یادداشت مؤلف). - بدزبانی کردن، ناسزا گویی کردن. تندی و تیزی کردن: تو با او چنین بدزبانی مکن چنین تندی و دل گرانی مکن. فردوسی
ژاژخایی و هرزه سرایی. (ناظم الاطباء). بذائت. بذائت لسان. ذرب. بذرب. بذاء. فحش. دشنام. ناسزا. بددهنی: تو همه کلفتهای مرا با بدزبانی می تارانی. (یادداشت مؤلف). - بدزبانی کردن، ناسزا گویی کردن. تندی و تیزی کردن: تو با او چنین بدزبانی مکن چنین تندی و دل گرانی مکن. فردوسی