جدول جو
جدول جو

معنی بدخدمت - جستجوی لغت در جدول جو

بدخدمت
(بَ خِ مَ)
که خدمت وچاکری و بندگی او بد باشد. مقصر. قاصر:
چه بدخدمتی کردم آخر که اکنون
چو بدخدمتانم بصحرا نهادی ؟
انوری (دیوان چ مدرس رضوی ج 2 ص 735)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بدقدم
تصویر بدقدم
شوم، کسی که هر کجا پا بگذارد بدبختی و مصیبت پیدا شود، سیاه دست، بدیمن، میشوم، شمال، بدشگون، منحوس، خشک پی، نامبارک، مشوم، سبز پا، پاسبز، تخجّم، مرخشه، سبز قدم، بداغر، نحس، نافرّخ، شنار، نامیمون
فرهنگ فارسی عمید
ویژگی غده یا توموری سرطانی که به نقاط دیگر بدن هم سرایت می کند و آن ها را آلوده می کند
فرهنگ فارسی عمید
(بَ قَ دَ)
نامبارک پیی. (یادداشت مؤلف). بدفالی. بدشگونی
لغت نامه دهخدا
(بَ خِ مَ)
عمل بدخدمت. مقابل نیکوخدمتی. (یادداشت مؤلف). بدبندگی. تقصیر. قصور: اما قضای حق برادرش اقچه که بهیچوقت ازو بادرۀ بدخدمتی صادر نشده است جان او ببخشیدم. (جهانگشای جوینی). با تقصیر و بدخدمتی که صادر شد از اهالی آن خشم گرفت. (ترجمه محاسن اصفهان ص 82)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
ترشرو و بدمزاج و بدخو. (آنندراج). گرفته روی. (فرهنگ سروری). ترشرو و عبوس کننده.
لغت نامه دهخدا
(بَ خِ لَ)
بدخصال. بدطبیعت. بدحالت. بدصفات. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(بَ خِ قَ)
که خلقتی زشت دارد. (یادداشت مؤلف) ، ضعف، بدگمانی و سؤظن. (ناظم الاطباء) ، بدنیتی. بداندیشی:
بریده چوطبع مؤمن از مرتد
از بددلی و بدی و بدمهری.
منوچهری.
بددلی در ره نیکی چکنی کاهل نیاز
نیک را هم نظر نیک مکافا بیند.
خاقانی.
- بددلی کردن، بدنیتی و بداندیشی کردن: کینه نورزند و حسد نبرند و بددلی نکنند. (تاریخ قم ص 273)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بدخصلت
تصویر بدخصلت
بدحالت، بدصفات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدخیم
تصویر بدخیم
بدخو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدقدم
تصویر بدقدم
نامبارک، پی، بدفال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدخیم
تصویر بدخیم
خبيثةٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بدخیم
تصویر بدخیم
Malignant
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بدخیم
تصویر بدخیم
malin
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بدخیم
تصویر بدخیم
злоякісний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بدخیم
تصویر بدخیم
ממאר
دیکشنری فارسی به عبری
بدشگون، بدشانس، بدبخت
دیکشنری اردو به فارسی
بدخیم
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از بدخیم
تصویر بدخیم
بدخیم
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بدخیم
تصویر بدخیم
মারাত্মক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بدخیم
تصویر بدخیم
mavi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بدخیم
تصویر بدخیم
kötü huylu
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بدخیم
تصویر بدخیم
악성의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بدخیم
تصویر بدخیم
悪性の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بدخیم
تصویر بدخیم
घातक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بدخیم
تصویر بدخیم
złośliwy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بدخیم
تصویر بدخیم
ganas
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بدخیم
تصویر بدخیم
ร้าย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بدخیم
تصویر بدخیم
kwaadaardig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بدخیم
تصویر بدخیم
злокачественный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بدخیم
تصویر بدخیم
maligno
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بدخیم
تصویر بدخیم
maligno
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بدخیم
تصویر بدخیم
bösartig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بدخیم
تصویر بدخیم
恶性的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بدخیم
تصویر بدخیم
maligno
دیکشنری فارسی به پرتغالی