- بخشینر (پسرانه)
- سخی، بخشنده، سخاوتمند (نگارش کردی: بهخشنهر)
معنی بخشینر - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
حداکثر، دست پر
عطا شده، مبذول، موهوب
دادن عطا کردن، معاف کردن عفو کردن، قسمت کردن تقسیم کردن، گاهی ورزشکاری برای حفظ منافع حریف یا باحترام او مسابقه را می بخشد و بنفع حریف خود کنار می کشد
دارنده بخش، کسی که امور یک بخش را تحت نظر فرماندار اداره میکند
بخت آور، خوش طالع، دولتمند، جوان بخت، نیک اختر
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
خوشبخت، خوش اقبال، استاد رودکی در موسیقی، کسی که شانس و اقبال با او یار است، تخلص شاعر کرد (کردی: بهختیار)
حداکثر، اکثریت
داده، عطاشده، عفوشده
بیشترین مقدار چیزی، بیشترین مقدار ممکن، حداکثر
کسی که بخت با او یار باشد، خوشبخت، سعادتمند، نیک بخت، طالع مند، سفیدبخت، خوش طالع، مقبل، جوان بخت، اقبالمند، سعید، بلنداقبال، نیکوبخت، ایمن، فرّخ فال، شادبخت، نکوبخت، فرخنده طالع، خجسته طالع، نیک اختر، خجسته، فرخنده بخت، صاحب دولت، مستسعد، صاحب اقبال، بلندبخت، خجسته فال
پول یا چیز دیگر را بی عوض به کسی دادن، عطا دادن، گذشت کردن
کارمند وزارت کشور که چند دهستان را اداره می کند و تحت نظر فرماندار یا استاندار است
Bestow, Bless, Pardon
даровать , благословлять , прощать
verleihen, segnen, verzeihen
дарувати , благословляти , пробачати
przyznawać, błogosławić, przebaczać
赐予 , 祝福 , 原谅
conceder, abençoar, perdoar
concedere, benedire, perdonare
otorgar, bendecir, perdonar
accorder, bénir, pardonner
verlenen, zegenen, vergeven
มอบ , อวยพร , ให้อภัย
memberikan, memberkati, memaafkan
مشوّهٌ , مشوّهٌ , غير شكليٍّ
देना , आशीर्वाद देना , माफ करना
להעניק , לברך , לסלוח