- بخشداری
- عمل و شغل بخشدار، محلی که بخشدار در آن امور حوزه خود را اداره کند
معنی بخشداری - جستجوی لغت در جدول جو
- بخشداری
- عمل و شغل بخشدار، محلی که بخشدار در آن حوزه خود را اداره کند
- بخشداری
- شغل و عمل بخشدار، اداره ای که بخشدار در آنجا به کارهای مربوط به بخش رسیدگی می کند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دارنده بخش، کسی که امور یک بخش را تحت نظر فرماندار اداره میکند
کارمند وزارت کشور که چند دهستان را اداره می کند و تحت نظر فرماندار یا استاندار است
ترجیح
اکتراث
ممانعت، منع، نهی، ابتار
بیحسابی بی اندازه بودن، بسیار زیاد بودن
منسوب به بختیار، ایلی است، گوشه ای در دستگاه همایون
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
خوشبختی، کامرانی، یکی از تیره های بزرگ کرد لرستان، یکی از لهجه های زبان کردی (نگارش کردی:بهختیاری)
مامائی، قابلگی
نیک بختی، اقبال، در موسیقی گوشه ای در دستگاه همایون
عمل و شغل کفشدار، مزدی که به کفشدار دهند
حالت و چگونگی گوشدار، محافظت
حاملگی، آبستنی
شغل و عمل باغدار
آبستنی، آبستن بودن، حالت زن یا حیوان ماده از هنگام گرفتن نطفه تا موقع زاییدن، بارداری
Inhibition
Gestation
ингибирование
беременность
Hemmung
Schwangerschaft
вагітність
гальмування
inhibicja
gestação
inibição
gravidanza
inibizione