معنی بختریه - جستجوی لغت در جدول جو

بختریه

لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بهترین — تصویر بهترین

خوب ترین، نیکوترین

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از بهاریه — تصویر بهاریه

شعری که در وصف بهار و حالات مربوط به آن سروده می شود

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از اخترمه — تصویر اخترمه

غنایمی که در جنگ از دشمن شکست خورده به دست می آید

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از باختری — تصویر باختری

مربوط به باختر، غربی

فرهنگ فارسی عمید

(بَ ری یَ)

گروهی از زیدیان منسوب به مغیره ابتربن سعد. (آنندراج). و ابتریه که نوشته شده ظاهراً غیرمشهور یا غلط باشد. (یادداشت مؤلف). اینان اصحاب بتیرالثومی هستند و با سلیمانیه هم عقیده اند. جز آنکه آنان تا عثمان بیشتر نپذیرند. (از تعریفات جرجانی). و رجوع به خاندان نوبختی عباس اقبال ص 249 و 251 شود

گروهی از زیدیان منسوب به مغیره ابتربن سعد. (آنندراج). و ابتریه که نوشته شده ظاهراً غیرمشهور یا غلط باشد. (یادداشت مؤلف). اینان اصحاب بتیرالثومی هستند و با سلیمانیه هم عقیده اند. جز آنکه آنان تا عثمان بیشتر نپذیرند. (از تعریفات جرجانی). و رجوع به خاندان نوبختی عباس اقبال ص 249 و 251 شود

لغت نامه دهخدا

(بُ تی یَ)

مؤنث بختی. (ناظم الاطباء). رجوع به بختی شود

لغت نامه دهخدا

(بُ تی یَ)

طائفه ای از کردان. (از کرد و پیوستگی نژادی او ص 113)

لغت نامه دهخدا

(بَ تَ ی ی)

مرد خوشخرام خوش تن باجمال و متکبر خرامنده بناز. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).

لغت نامه دهخدا

(اِ تِءْ)

خرامیدن بناز. (از منتهی الارب). بناز خرامیدن. (ناظم الاطباء). نیک خرامیدن. (از اقرب الموارد)

لغت نامه دهخدا

(اَ تَ)

رفتار با وقار و تبختر. (ناظم الاطباء). رفتار متکبر خودپسند. (از قطرالمحیط)

لغت نامه دهخدا

تصویری از بهاریه — تصویر بهاریه

منسوب به بهار

فرهنگ لغت هوشیار

مخترعه در فارسی مونث مخترع: آفریده، نو پدید مخترعه در فارسی مونث مخترع کبا دور، آفریننده، شکافنده مونث مخترع جمع مخترعات. مونث مخترع جمع مخترعات

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از برترین — تصویر برترین

بالاترین، بلندترین، عالی ترین، جای و مکان، اعلی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از دخترینه — تصویر دخترینه

دختر جوان

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بهترین — تصویر بهترین

نیکوترین خوبترین، زیباترین جمیلترین، ستوده ترین

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بکوریه — تصویر بکوریه

ناسفتگی دست ناحوردگی، پیشبودگی

فرهنگ لغت هوشیار

(در میان ایلهای کرمانشاه (یخترمه) نیز گویند) اسب و سح و بار و بنه دشمن که پس از کشتن وی تصاحب کنند

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از اخدریه — تصویر اخدریه

گوش خر از گیاهان

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بختری — تصویر بختری

خوشخرام

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بختره — تصویر بختره

خرامیدن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بهترینه — تصویر بهترینه

بهترین

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بهاریه — تصویر بهاریه

((بَ یِّ))

اشعاری که درباره فصل بهار گفته شود

فرهنگ فارسی معین

تصویری از یخترمه — تصویر یخترمه

((اَ تَ مِ یا مَ))

اسب و سلاح و بار و بنه دشمن که پس از کشتن وی تصاحب کنند

فرهنگ فارسی معین

تصویری از بهترین — تصویر بهترین

نیکوترین، خوب ترین، زیباترین، قشنگ ترین، شایسته ترین، لایق ترین

فرهنگ فارسی معین

تصویری از اخترمه — تصویر اخترمه

((اَ تَ مِ یا مَ))

اسب و سلاح و بار و بنه دشمن که پس از کشتن وی تصاحب کنند، در میان ایل های کرمانشاه به یخترمه معروف است

فرهنگ فارسی معین

تصویری از بهترین — تصویر بهترین

احسن

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از بدترین — تصویر بدترین

Worst

دیکشنری فارسی به انگلیسی

تصویری از برترین — تصویر برترین

Superlative

دیکشنری فارسی به انگلیسی

تصویری از بهترین — تصویر بهترین

Best

دیکشنری فارسی به انگلیسی

تصویری از برترین — تصویر برترین

превосходный

دیکشنری فارسی به روسی

تصویری از بدترین — تصویر بدترین

худший

دیکشنری فارسی به روسی

تصویری از بهترین — تصویر بهترین

лучший

دیکشنری فارسی به روسی

تصویری از برترین — تصویر برترین

superlativ

دیکشنری فارسی به آلمانی

تصویری از بدترین — تصویر بدترین

schlechteste

دیکشنری فارسی به آلمانی