جدول جو
جدول جو

معنی بخاو - جستجوی لغت در جدول جو

بخاو
بخو، حلقه و زنجیر یا ریسمانی که به پای چهارپایان یا زندانیان ببندند، تاتوره، داتوره، تاتوله
تصویری از بخاو
تصویر بخاو
فرهنگ فارسی عمید
بخاو(بُ)
بخو. (یادداشت مؤلف). آن قید که بپای یا دست بندند. کند. شکال. بزبان ترکی. چیزی است از آهن مثل زنجیر که در پای گنهکاران و ستوران واسب کنند و آنرا زاولانه و زولانه نیز گویند و به هندی پیکرا و ببری گویند. (یادداشت مؤلف). عبارت از دوحلقه آهن است متصل بهم که در پای گنهکاران و ستوران و اسب گذارند. (ناظم الاطباء). و رجوع به بخو شود
لغت نامه دهخدا
بخاو
ترکی ک زولانه زاولانه آهنی که برپای ستوران بندند حلقه و زنجیری که دست و پای چهار پایان را بدان بندند بخاو
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از براو
تصویر براو
(پسرانه)
زمینی که بوسیله چشمه یا رودخانه آبیاری شود (نگارش کردی: بهراو)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بتاو
تصویر بتاو
(پسرانه)
سریع (نگارش کردی: بهتاو)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بناو
تصویر بناو
(دخترانه)
نوعی درخت محکم و سخت که به خاطر سنگینی به زیر آب فرو می رود (نگارش کردی: بناو)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بخار
تصویر بخار
ماده ای که از مادۀ در حال تبخیر جدا شود و به هوا برود، صورت گازی ماده، گاز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بخنو
تصویر بخنو
تندر، رعد، برای مثال چون به بانگ آید از هوا بخنو / می خور و بانگ رود و چنگ شنو (رودکی - ۵۴۶)، هر چیز غرنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بختو
تصویر بختو
رعد، تندر، بخنو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بساو
تصویر بساو
لمس کردن، دست مالیدن، دست زدن به چیزی
پرماسیدن، بساویدن، پساویدن، بپسودن، ببسودن، پسودن، سودن، پرواسیدن، بسودن، پرماس، برماسیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از براو
تصویر براو
علیه کسی، بزیان کسی، بزبان کسی
فرهنگ لغت هوشیار
گازی است که از مواد مرطوب در حال تبخیر جدا شود یا بر اثر حرارت از مایعات یا جامدات بهوا رود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بخال
تصویر بخال
مرد سخت بخیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بخنو
تصویر بخنو
رعد، غرش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بختو
تصویر بختو
((بُ تُ))
رعد، تندر، هر چیز غرنده
فرهنگ فارسی معین
((بُ))
گازی که از مواد مرطوب در حال تبخیر جدا شود یا در اثر حرارت از مایعات یا جامدات برخیزد و به هوا رود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بخار
تصویر بخار
Vapor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بخار
تصویر بخار
vapeur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بخار
تصویر بخار
증기
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بخار
تصویر بخار
蒸気
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بخار
تصویر بخار
אֵדִים
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بخار
تصویر بخار
वाष्प
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بخار
تصویر بخار
ไอน้ำ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بخار
تصویر بخار
пар
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بخار
تصویر بخار
damp
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بخار
تصویر بخار
vapor
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بخار
تصویر بخار
vapore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بخار
تصویر بخار
vapor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بخار
تصویر بخار
蒸汽
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بخار
تصویر بخار
para
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بخار
تصویر بخار
пара
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بخار
تصویر بخار
Dampf
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بخار
تصویر بخار
mvuke
دیکشنری فارسی به سواحیلی