دریا، حجم بسیار از آب که قسمت وسیعی از زمین را فراگرفته قابل کشتیرانی بوده و به اقیانوس راه داشته باشد، قلزم، ژو، داما، یم، زو، راموز در علوم ادبی وزن شعر، مقیاس اوزان عروضی، تعداد بحور شعر نوزده است مثلاً طویل، مدید، بسیط، وافر، کامل، هزج، رجز، رمل، منسرح، مضارع، مقتضب، مجتث، سریع، جدید، قریب، خفیف، مشاکل، تقارب (متقارب) و تدارک (متدارک)، غیر از این بحور یازده بحر دیگر هم بعضی عروضیان افزوده اند که عبارت است از عریض، عمیق، حریم، کبیر، مذیل، قلیب، حمید، صغیر، اصم، سلیم و حمیم
دَریا، حجم بسیار از آب که قسمت وسیعی از زمین را فراگرفته قابل کشتیرانی بوده و به اقیانوس راه داشته باشد، قُلزُم، ژُو، داما، یَم، زُو، راموز در علوم ادبی وزن شعر، مقیاس اوزان عروضی، تعداد بحور شعر نوزده است مثلاً طویل، مدید، بسیط، وافر، کامل، هزج، رجز، رمل، منسرح، مضارع، مقتضب، مجتث، سریع، جدید، قریب، خفیف، مشاکل، تقارب (متقارب) و تدارک (متدارک)، غیر از این بحور یازده بحر دیگر هم بعضی عروضیان افزوده اند که عبارت است از عریض، عمیق، حریم، کبیر، مذیل، قلیب، حمید، صغیر، اصم، سلیم و حمیم
این واژه راعمید در پیوند باحلال تازی دانسته محمد معین آن را در فرهنگ فارسی خود نیاورده واژه نامه های تازی به گفته فراهم آورنده غیاث هیچ یک این واژه رانیاورده اند و به درستی نیز نشان داده است که این واژه همان بهل پارسی برابربا} رها کن و بگذر {است بهل
این واژه راعمید در پیوند باحلال تازی دانسته محمد معین آن را در فرهنگ فارسی خود نیاورده واژه نامه های تازی به گفته فراهم آورنده غیاث هیچ یک این واژه رانیاورده اند و به درستی نیز نشان داده است که این واژه همان بهل پارسی برابربا} رها کن و بگذر {است بهل