- بثورات
- جمع غفص. بثور: بثورات سلی
معنی بثورات - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هر یک از نمک های اسید بوریک
انگارش ها
رمن نادرست بلوک ها جمع بلوک بسیاق عربی
بکر بودن، ارشد بودن
جمع بقول، گیاهدانه ها خشک افزار جمع بقول دانه گیاهانی از قبیل نخود و لوبیا و باقلا و عدس و ماش و غیره که از غذاهای مهم انسان است. بقولات علاوه برمواد نشاسته یی حاوی مقادیر بسیار مواد پروتیدی هستند. معمولا در فارسی بقولات را مرادف با حبوبات استعمال میکنند
جمع بیوت، خانه ها جمع بیوت جمع ال، جمع بیت خانه ها اطاقها. یا اداره بیوتات. اداره ای که کارهای مربوط بساختمانها و اموال سلطنتی را بعهده دارد
گود غله دان، غله دان زیر زمینی، تمک (گویش سیستانی)
ذرور، جمع ذرور، داروهای سوده نمک ها
جمع امور، کارها جمع امور، جمع الجمع امر: (صدر اعظم امورات لازمه مهمه را بخاکپای مبارک عرضه داشته) (از لایحه قانون مشیر الدوله صدر اعظم که بصحه ّ ناصرالدین شاه رسیده)
جمع تطور
انگارها جمع تصور
جمع تهور
بیت ها، خانه ها، اتاق ها، جمع واژۀ بیت
جمع واژۀ مثوبت، پاداش، جزا، جزای عمل خیر
ضرورت، چیزی که به آن احتیاج داشته باشند، نیاز، حاجت
نیاز حاجت آنچه که بدان محتاج باشند، اجبار الزام ناگزیری، امتناع انفکاک چیزیست از چیزی دیگر بر حسب حکم عقلی. بالجمله چون گویند نسبت حیوانیت بانسان ضروری است مراد این است که عقل حکم می کند که انفکاک حیوانیت از انسان محال است، هر گاه مقدمات برهان علمی یقینی بود و دایم باشد و متغیر نشود باید که ضروری باشد، ضرورت انواع دارد بداهت، آن چه که ما لابد انسان است در بقا، حقوق نفس. یا ضرورت شعری. عبارتست از مراعات وزن شعر که بر حسب ضرورت شاعر را باموری وا دارد که اجرای آن امور در نثر جایز نیست ولی در شعر رواست
جمع کرور، پانصد ها، هزار ها
جمع ماثوره
جمع مبثوثه، پراکنده ها گسترده ها جمع مبثوثه
نیکفر جامان پذیرفته ها درست ها جمع مبروره
جمع مثله، اندامبری ها شکنجه ها
جمع مثوبه و مثوبه، پاداش ها مزدها جمع مثوبه (مثوبت) : و آنچه او رالله از کمال مکارم اخلاق و اعمال محاسن اعراق و اقتنا ذخایر مثوبات... ملکه شده است
جمع مثمره، جمع مثمره
جمع مزوره، ریویدگان ساختگی ها بیماربا ها جمع مزوره (مزور) : ومصنوعات خاص طبیعت کلی بر مثال مزورات است از مصنوعات نفس کلی... (جامع الحکمتین) جمع مزوره
جمع مصوره، نگاشتگان چهر یافتگان پنداشتگان جمع مصوره (مصور) : صورت داده ها شکل پذیرفته ها: و هر یکی ازین مصورات بر صورت خویش محفوظ است اندر حال حیات نبات وحیوان، نقاشی شده ها، تصور شده ها، جمع مصوره (مصور) : صورت دهنده ها، نقاشی کنندگان
جمع منثوره، پراکنده ها
جمع موثره، جمع موثره
آنچه از نقد و جنس که برای اماکن مشرفه فرستند، طعام فاتحه روح بزرگان
انواع ظرف ها و اشیاء ساخته شده از بلور و شیشه
جمع اثر، این امر اثرات وخیم دارد، توضیح: این جمع را فصیح نمیدانند چه جمع اثر در عربی (آثار) و (اثور) است و طبق قواعد جمع عربی مصدری که از سه حرف بیشتر دارد به - ات جمع بسته شود ولی (اثر) سه حرف بیش ندارد
از برات چک ها تنخواه ها سفته ها جمع برات
بظاهر علی الظاهر برحسب ظاهر بر حسب صورت: (دورم بصورت از در دولت سرای تو لیکن بجان و دل ز مقیمان حضرتم) (حافظ) بشکل بهیئت: بصورت اژدهایی تصویر کرد. توضیح بدین معنی لازم الاضافه است