جدول جو
جدول جو

معنی بته - جستجوی لغت در جدول جو

بته
بوته، گیاه پرشاخ و برگ که تنۀ ضخیم نداشته باشد و زیاد بلند نشود
تصویری از بته
تصویر بته
فرهنگ فارسی عمید
بته
(بَ تَ)
سنگی است که در روی آن بعضی چیزها صلایه نمایند. بتو نیز گویند. (از فرهنگ شعوری ج 1 ورق 193). سنگی باشد که بدان داروها سایند. مقمع. (برهان قاطع) (آنندراج). دستۀهاون. (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
بته
(اِ)
جای گرفتن. مقیم شدن. (منتهی الارب)
بریدن و قطع کردن.
لغت نامه دهخدا
بته
(بَتْ تَ)
قریه ای در بلنسیه. (از معجم البلدان). ابوجعفر ادیب منسوب به آن است. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
بته
(بَتْ تَ)
دستور فوق العادۀ سپاه در میدان جنگ.
لغت نامه دهخدا
بته
(بَتْتَ)
دهی است در بلنسیه.
لغت نامه دهخدا
بته
(بُتْ تَ / تِ)
بوته. گیاه کوتاه بالا. درخت کوتاه. هرگیاه که ساق محکم ایستاده ندارد. نباتی میان درختک و گیاه. درختچه. هر گیاه که تنه و ساقۀ شخ و سطبر و راست ندارد. درختچه با شاخهای بسیار نزدیک به زمین.
لغت نامه دهخدا
بته
سنگ درازی که بدان داروها سایند مقمع. بوته
تصویری از بته
تصویر بته
فرهنگ لغت هوشیار
بته
((بُ تِّ))
گیاهی پر شاخ و برگ که زیاد بلند نشود، بچه آدمی و دیگر حیوانات، نقش و نگار روی پارچه، کنایه از زلف و گیسو، بوته
از زیر بته درآمدن: بی اصل و نسب بودن
تصویری از بته
تصویر بته
فرهنگ فارسی معین
بته
بوته
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بته
بدو
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بته جقه
تصویر بته جقه
نوعی نقش به شکل سرو خمیده که بر روی پارچه، فرش و مانند آن به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
(بُتْ تِ مُ دَ / دِ)
دهی از دهستان پایین ولایت فریمان مشهد. در 104 هزارگزی شمال خاوری فریمان. سکنۀ آن 30 تن، آب از قنات. محصول آن غلات و چغندر. شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9) ، دستمال پشم و مانند آن. (از اقرب الموارد). و در این حدیث: فاتی بثلثه اقرص علی بتی بمعنی دستارخوان صوف و مانند آن است یا صواب بتی، بمعنی طبق است یا نبی بتقدیم نون که بمعنی خوان خرما است. (منتهی الارب). و رجوع به بت شود، حکم قطعی. حکم قطعشده. حکم حتمی. حکم که نسخ نشود. (یادداشت مؤلف).
- طلاق بتی،طلاق قطعی که رجوع آن جایز نباشد. طلاق باین که رجوع ندارد
لغت نامه دهخدا
(اَ بِ تَ/ اَ تَ)
لیله ابته و ابته، شبی گرم
لغت نامه دهخدا
(بُتْ تِ گَ)
دهی از دهستان پایین ولایت فریمان مشهد. در 105 هزارگزی خاوری فریمان. سکنۀ آن 86 تن، آب از قنات. محصول آن غلات و چغندر و شغل اهالی زراعت و مالداری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(بُتْ تِ گَ)
دهی از دهستان احمدآباد فریمان مشهد در 18 هزارگزی شمال باختری فریمان. سکنۀ آن 215 تن، آب از قنات. محصول آن غلات، شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(بُ تَ / تِ مُ دَ / دِ)
حالت بوته ای که ریشه اش خشک شده باشد. آن گیاه که بر اثر خشک شدن ریشه و نرسیدن آب پژمرده شده باشد. حالت بته مرده. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(بُ تَ / تِ مُ دَ / دِ)
میوه که بتۀ آن پژمرده شده باشد. حاصلی که اصل و ریشه آن خشکیده و برگ و شاخه اش پژمرده گردد. میوه هایی چون هندوانه و خربزه و خیار و کدو که پیش از چیدن به بتۀ آن آفتی رسیده یا بی آب مانده و ازین رو میوه چون آبخستی شده باشد. (یادداشت مؤلف). چون هندوانۀ بته مرده، منسوب به بت، جائی از نواحی بصره. (از انساب سمعانی) ، قریه ای میان بوهرز و بعقوبا. (از تاج العروس) ، منسوب به بته از قرای بلنسیه. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(بِ هَُ وِ)
آهنگساز معروف آلمانی متولد در بن بسال 1770 میلادی و درگذشته بسال 1827 میلادی او 32 سونات برای پیانو و 17 کاتوئور و 9سمفونی ساخت که همه آنها آثاری است مشحون از احساسات عمیق و حاکی از قدرت تعبیر. وی در اواخر عمر کر گردید. (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(اَ بِتْ تَ)
جمع واژۀ بتات. توشه ها. رخت عروس و مسافر و مرده و امتعۀ خانه
لغت نامه دهخدا
تصویری از بله
تصویر بله
تری، نمناکی، رطوبت، طراوت جوانی کلمه جواب، آری کلمه جواب، آری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بشته
تصویر بشته
اسپانیولی چچم شلمک ازگیاهان چچم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسه
تصویر بسه
اکلیل الملک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بفته
تصویر بفته
بافته منسوج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بره
تصویر بره
بچه گوسفند تا قبل ازشش ماهگی آراسته ونیکو آراسته ونیکو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بطه
تصویر بطه
پارسی تازی شده بتک: آوندی به ریخت بت، خم روغن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بزه
تصویر بزه
خطا، جرم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسته
تصویر بسته
جلوگیری شده، مسدود، منجمد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابته
تصویر ابته
توشه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بغته
تصویر بغته
ناگاه ناگهان بناگاه ناگاهیان
فرهنگ لغت هوشیار
پشه یک پشه گاو تخمی گاونری که از آن برای تولید مثل استفاده میکنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بته جقه
تصویر بته جقه
((~. جِ قُِ))
نقشی زینتی شبیه سروی خمیده که بیشتر در صنعت قالی بافی، ترمه، زردوزی و مانند آن به کار می رود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بسته
تصویر بسته
نسبت، خویشاوندی، جعبه، تعطیل
فرهنگ واژه فارسی سره
دم بریده، بعضی از حیوانات اهلی چون گاو که سبب اذیت و آزار
فرهنگ گویش مازندرانی
عریان، شلوار کنده
فرهنگ گویش مازندرانی