جدول جو
جدول جو

معنی بتراشیین - جستجوی لغت در جدول جو

بتراشیین
تراشیدن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تراشیدن
تصویر تراشیدن
ستردن موی از بدن با تیغ، جدا کردن پوسته یا ورقه های نازک از چوب یا فلز با رنده یا سوهان یا چرخ، تراش دادن، صاف کردن چوب یا تخته، خراشیدن و پاک کردن چیزی
فرهنگ فارسی عمید
(مَلَ)
تراشیدن:
من از آن خرده چون گهرسنجی
برتراشیدم اینچنین گنجی.
نظامی.
چون آینه هرکجا که باشد
جنسی بدروغ برتراشد.
نظامی.
به چهره خاک را چندان خراشم
کزآن خاک آبرویی برتراشم.
نظامی.
رجوع به تراشیدن شود، پنجۀ شیر. (منتهی الارب) (آنندراج) (مهذب الاسماء) ، چنگال و پنجۀ مرغان شکاری. برثن از سباع بمنزلۀ انگشتان است از آدمی. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (از آنندراج). چنگال هر جانور درنده. (غیاث اللغات) ، انگشت سبابه. (غیاث اللغات از کنز اللغات). ج، براثن. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). ج، براثین. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تراشیدن
تصویر تراشیدن
خراشیدن و پاک کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تراشیدن
تصویر تراشیدن
((تَ دَ))
ستردن موی به وسیله تیغ از بدن، سابیدن چوب یا فلز به وسیله سوهان یا رنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تراشیدن
تصویر تراشیدن
Carve, Whittle
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تراشیدن
تصویر تراشیدن
sculpter, tailler
دیکشنری فارسی به فرانسوی
دواندن
فرهنگ گویش مازندرانی
تراشیدن، دروکردن
فرهنگ گویش مازندرانی
جستجو کردن کنکاش در کار دیگران
فرهنگ گویش مازندرانی
آرایش کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
به آب انداختن کیسه های محتوی بذر شالی خزانه جهت جوانه زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
ترساندن
فرهنگ گویش مازندرانی
ترکاندن، دوشقه نمودن
فرهنگ گویش مازندرانی
ضربه زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
کتک زدن، کوبیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
خوراندن
فرهنگ گویش مازندرانی
بچاردنیین
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از تراشیدن
تصویر تراشیدن
oymak, yontmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از تراشیدن
تصویر تراشیدن
조각하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تراشیدن
تصویر تراشیدن
彫刻する , 彫刻する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تراشیدن
تصویر تراشیدن
לפסל
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تراشیدن
تصویر تراشیدن
तराशना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تراشیدن
تصویر تراشیدن
mengukir, memahat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تراشیدن
تصویر تراشیدن
แกะสลัก , แกะสลัก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تراشیدن
تصویر تراشیدن
вырезать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تراشیدن
تصویر تراشیدن
snijden
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تراشیدن
تصویر تراشیدن
tallar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تراشیدن
تصویر تراشیدن
scolpire, intagliare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تراشیدن
تصویر تراشیدن
esculpir
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تراشیدن
تصویر تراشیدن
雕刻 , 削
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تراشیدن
تصویر تراشیدن
rzeźbić
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تراشیدن
تصویر تراشیدن
вирізати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تراشیدن
تصویر تراشیدن
schnitzen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تراشیدن
تصویر تراشیدن
kuchonga
دیکشنری فارسی به سواحیلی