- بتخانه
- مرکز ومعبد بتها، بتکده
معنی بتخانه - جستجوی لغت در جدول جو
- بتخانه
- جایی که بت ها را در آن نگهداری می کنند، معبد بت پرستان، خانۀ بت، بتکده، بتستان، کنایه از جای زنان پادشاهان، حرم، فغستان، در تصوف کنایه از عالم لاهوت و مظهر ذات احدیت
- بتخانه ((بَ وَ))
- بتکده، جایی که در آن بت را نگهداری و پرستش می کنند، حرم، حرمسرا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نوشیخانه، گنجه داروها (مخزن اذدویه) محل شربت مخزن نوشیدنی ها (در دیوان دولتی)، مخزن ادویه تبنگوی داروها
پیشخانه کریاس جلوخان
تاولی که بر اثر عفونت حاد عمومی بدن در کنار لب یا در مخاط دهان پدید آید
پیش پرداخت
مستراح، توالت
نابخردانه کم خردانه بطور بلاهت و بی تمیزی، شبیه و مانند بله
بی هسته بدون دانه
ویرانه
قسمتی از بهای شیئی را گویند که اول پرداخت گردد، پیش بها
مستراح
جایی که برای قضای حاجت تخصیص دهند: مستراح جایی مبرز مبال خلا ادبخانه
نشیمن و خوابگاه و طویله
اکسی هموگلوبین
اجنبی
زن سبک روح خندان
دانه میوه به (آبی) که در طب قدیم مستعمل بوده تخم بهی
جای روشن کردن آتش، کوره، قسمتی از سماور کشتی راه آهن که آتش در آنست، آتشکده آتشگاه، لوله تفنگ، مجموع سلاحهای آتشین از توپ و تفنگ و مانند آنها
مطبخ، آشپزخانه، تنور
خانه بار، انبار، تجارتخانه
شاه تیر چوب بزرگ
ملبوس پشمینه درویشان
خانه تابستانی که از خس سازند
شرابخانه، میکده، میخانه
اطاقی که تشت وآفتابه درآن گذارند، اطاق خواب، جامه خواب از توشک و لحاف و نهالی و مانندآن، مبرز مستراح
محل صدور و ورود نامه ها و بسته های امکانات، پیک خانه
سخن سخت و درشت که به کسی گویند
کمال هر چیز حد نصاب:) در سر خانه زود است . (، آواز بلند. یا داماد سر خانه. دامادی که در خانه پدر و مادر عروس زندگی کند
میکده و شرابخانه
خوابگاه، حرمسرا، قسمتی از مسجدهای بزرگ که دارای سقف است
ویرانه، جای خراب و ویران