جدول جو
جدول جو

معنی باینه - جستجوی لغت در جدول جو

باینه(یِ نَ)
بائنه. بائن. کمان نرم که زه آن نهایت دور باشد. (آنندراج).
لغت نامه دهخدا
باینه
مونث بائن: و چاه ژرف، برگزیده کالا، پیشکشی ارمغان زن به مرد هنگام زناشویی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بیانه
تصویر بیانه
(دخترانه)
نگارش کردی: بهیانه، بهیان، نگا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
(دخترانه)
بهترین، خوبترین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ساینه
تصویر ساینه
(دخترانه)
در گویش مازندران سایه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بازنه
تصویر بازنه
(دخترانه)
النگو (نگارش کردی: بازنه)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هاینه
تصویر هاینه
بتحقیق بی شک قطعا لابد: (پسرگفت: هرآینه تا رنج نبری گنج برنداری) توضیح مرحوم بهار نوشته: (هرآیینه که بتخفیف هرآینه شده ومعنی آن بهرقاعده وبهرآیین است که ماحالا بهرصورت گوییم همه ازهمین اصل و ریشه (آذین) است چنانکه دربالاآمده. ادونک همریشه آذین است. توضیح، هرآینه درفارسی ازادوات تاکید است. واغلب درسرجواب شرط درمی آید واستعمال آن جزدرمورد تاکیدصحیح نیست گاهی دیده میشود که آنرا بجای یکی از ادوات شرط بکارمیبرندمانند: (هرآینه تحصیل کنی بسعادت خواهی رسید) درصورتی که بایدنوشته شود: (اگر تحصیل کنی هرآینه بسعادت خواهی رسید)
فرهنگ لغت هوشیار
مباینه و مباینت در فارسی: اویناختاری ناسازی از هم جدا شدن از یکدیگر جدا شدن با هم مخالف بودن جمع مباینات
فرهنگ لغت هوشیار
درست مانند به زاد خود کت و مت روی زشت آن بد اختر نحس و شوم - راست گویم کت و مت ماند به بوم عینا بحقیقت خود براست خود درست مانند: چشم از دست رفته گشته درست شد بعینه چنانکه بود نخست. (هفت پیکر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برینه
تصویر برینه
سوراخ (عموما)، سوراخ تنور (خصوصا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باسنه
تصویر باسنه
گاه آهن، آلات و وسائل کارگردان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
گزیده و انتخاب شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاینه
تصویر کاینه
مونث کاین (کاین) :جمع کاینات (کائنات)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
((بِ نِ))
بهین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هاینه
تصویر هاینه
((نِ))
کلمه تأکید، مخفف هرآینه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برینه
تصویر برینه
((بِ نَ))
سوراخ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مباینه
تصویر مباینه
((مُ یِ نَ یا نِ))
جدا شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
اپتیمام
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
Optimal, Optimally
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
optimal, de manière optimale
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
最適の , 最適に
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
אופטימלי , באופן מיטבי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
सर्वोत्तम , इष्टतम रूप से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
optimal, secara optimal
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
ที่ดีที่สุด , อย่างเหมาะสมที่สุด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
optimaal
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
ottimale, ottimamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
óptimo, óptimamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
ótimo, de forma ótima
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
最佳的 , 最优地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
optymalny, optymalnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
оптимальний , оптимально
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
optimal
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
оптимальный , оптимально
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بهینه
تصویر بهینه
최적의 , 최적으로
دیکشنری فارسی به کره ای