جدول جو
جدول جو

معنی باگذشت - جستجوی لغت در جدول جو

باگذشت
سخاوتمند، بخشنده، آنکه از حق خود یا طلب خود چشم بپوشد، آنکه از جرم و گناه دیگری درگذرد
تصویری از باگذشت
تصویر باگذشت
فرهنگ فارسی عمید
باگذشت
(گُ ذَ)
مرکّب از: با + گذشت، سخی. کریم. جوانمرد. درگذرنده.
لغت نامه دهخدا
باگذشت
سخی، کریم، جوانمرد
تصویری از باگذشت
تصویر باگذشت
فرهنگ لغت هوشیار
باگذشت
ایثارگر، جوانمرد، معفو
متضاد: بی گذشت، منتقم، انتقام جو
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سرگذشت
تصویر سرگذشت
آنچه بر کسی گذشته، حادثه ای که برای کسی رخ داده، شرح حال، برای مثال بپرسیدشان کاندر این ساده دشت / چه دارید از افسانه ها سرگذشت (نظامی۶ - ۱۱۱۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برگذشتن
تصویر برگذشتن
گذشتن، سپری شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درگذشت
تصویر درگذشت
درگذشتن، کنایه از مرگ، مردن، وفات
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بازگشت
تصویر بازگشت
بازگرد، برگشتن از جایی، مراجعت، عود، بازگشتن، بازگردیدن، برگشتن، برگشتن از جایی، مراجعت کردن، کنایه از توبه کردن، از کاری دست برداشتن، منصرف گشتن
فرهنگ فارسی عمید
آنکه فرودستان را عفو کند زیر دستان را ببخشاید، آنکه از گرفتن مال و وجوه خود چشم پوشد: آدم باگذشتی است مقابل بی گذشت
فرهنگ لغت هوشیار
به زاد به خود به خود بذات ذاتا بخودی خود بگوهر مقابل باعرض بالغیر: (حرکت بالذات)، داتی اصلی: (و یتحمل که بعضی فقرات طفیلی آنچه مقصود بالذات بود در این کتاب عالم آرا در رشته تحریر در آمده باشد که محل اعتراض معترضان بوالفضل تواند بود)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازگشت
تصویر بازگشت
مراجعت، رجعت، ارتجاع
فرهنگ لغت هوشیار
گذر نکرده نگذشته: چو لشکر شد از خواسته بی نیاز بر او ناگذشته زمانی دراز. مقابل گذشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برگذشتن
تصویر برگذشتن
طی شدن، سپری شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرگذشت
تصویر سرگذشت
واقعه و احوال، ماجرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرگذشت
تصویر سرگذشت
((سَ گُ ذَ))
رویداد، واقعه، شرح حال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درگذشت
تصویر درگذشت
((دَ. گُ ذَ))
مرگ، وفات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بازگشت
تصویر بازگشت
((گَ))
برگشت از جایی، مراجعت، رجوع از آهنگی به آهنگ مناسب دیگر (موسیقی)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرگذشت
تصویر سرگذشت
شرح حال، حکایت، احوال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از درگذشت
تصویر درگذشت
وفات، فوت شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بازگشت
تصویر بازگشت
مراجعت، مراجعه، مرجوع، توبه، رجعت، عطف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از واگذاشت
تصویر واگذاشت
ابقا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بازگشت
تصویر بازگشت
Reappearance, Retraction
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بازگشت
تصویر بازگشت
réapparition, (FR) rétractation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بازگشت
تصویر بازگشت
reaparición, (ES) retractación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بازگشت
تصویر بازگشت
kemunculan kembali, (ID) pencabutan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بازگشت
تصویر بازگشت
การปรากฏอีกครั้ง , การถอน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بازگشت
تصویر بازگشت
heroptreden, (NL) intrekking
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بازگشت
تصویر بازگشت
ponowne pojawienie się, (PL) wycofanie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بازگشت
تصویر بازگشت
riapparizione, (IT) ritrattazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بازگشت
تصویر بازگشت
reaparição, (PT) retratação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بازگشت
تصویر بازگشت
再现 , 相同
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بازگشت
تصویر بازگشت
повторна поява , відкликання
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بازگشت
تصویر بازگشت
Wiederauftauchen, (DE) Zurücknahme
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بازگشت
تصویر بازگشت
повторное появление , отзыв
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بازگشت
تصویر بازگشت
पुनःप्रकट , वापसी
دیکشنری فارسی به هندی