- باکل
- فرانسوی گل کمر (جواهرات سلطنتی ایران)
معنی باکل - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پرخور
کجک کلید چوب کجی که کلیدان را بدان گشایند بشکله
بطور کلی، یکسره، تماماً
گریه کننده
بامداد سپیده دم
شجاع، مرد، دلیر، دلاور
گول، تره فروش، زمین سبز، دانه خور پرنده نشمه دار چوغان از گیاهان
لغو، بیهوده، یاوه، دروغ، نادرست، مقابل حق
بی کارگردنده، متردد
آزموده پخته: مرد
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
استخوان کتف، نام کوهی در کردستان، نام منطقه ایی در کردستان، نام قبیله ایی در کردستان، نام روستایی در کردستان (نگارش کردی: بالک)
بی هوده، تباه، نادرست
نسترن
مغرب مقابل خراسان بمعنی مشرق: (مهر و مه او را دو طفلانند اینک هردورا گاهواره بابل و مولد خراسان آمده) (خاقانی) درختی از تیره پروانه واران که دارای برگهای دو ردیفی میباشد (نظیر برگ اقاقیا)، یک گونه از این گیاه در مکزیک و یک گونه در افریقا و یک گونه هم در دیگر نواحی گرم دنیا شناخته شده از جمله در جنوب ایران این درخت جز درختان زمینی کاشته میشود. الیاف این گیاه را برای کاغذ سازی مصرف میکنند ببل درمان عقرب
زفت نا بخشنده تنگ چشم گرسنه چشم تنگ چشم
بخشنده بذل کننده بخشش کننده بخشنده
ناروند بی فرزند
خوردگی، درخشندگی
همانندی
بذل کننده، بخشنده، سخی
بسکله، کلون، چوبی به شکل مکعب مستطیل که برای بستن در، بر پشت آن نصب می شود، فانه، پانه، فهانه، تنبه، مدنگ، فردر، کلند، فروند، فلجم، کلیدان
ناچیز، ناحق، بی اثر، بیهوده، یاوه، پوچ
باطل گفتن: بیهوده گفتن، یاوه گفتن، ناحق گفتن،برای مثال بلی مرد آن کس است از روی تحقیق / که چون خشم آیدش باطل نگوید (سعدی - ۸۲)
باطل گفتن: بیهوده گفتن، یاوه گفتن، ناحق گفتن،
بامداد، اول روز، صبح زود، سپیده دم، پگاه، صبح، غادیه، بامدادان، بامگاه، صباح، غدو، صدیع، علی الصباح، غدات، صبح بام، صبحدم، صبحگاه، بام
شتری که دندان نیش درآورده و به بلوغ رسیده است
دسته ای از موی میان سر که آن را بلند نگه دارند، موی جلو سر
کوتاه، زفت (بخیل)
موی میان سر پسران و مردان و اسب و استر و غیره را گویند
طعام و خوردنی فرانسوی دو کانه، جمع ماکل، خورش ها خوراک ها خوردنی ها خورش خوردنی خوراک اشکال بلورینی که در ساختمان کانیها از اجتماع دو یا چند بلور حاصل شود و یا دونیم بلور در یک کانی بمنظور پیدا کردن عناصر تقارنی بیشتری نسبت بهم تغییر وضع دهند و شکلی حاصل کنند که جزبلور اصلی است. در این حالت آنرا ماکل آن کانی نامند. ماکل ها بر دوقسمند: یکی ماکل ساده که عبارت از ماکل بهم چسبیده است یعنی دو فرد بلور و یادو نیم فرد بلور در یک سطح صاف بهم ملصق میشوند که این سطح التصاق سطح تقارن ماکل نیز خواهد بود و دیگر ماکل درهم یا ماکل تداخلی است که محل التصاق دو فرد یا دو نیم فرد بلور یک سطح صاف نیست و این دو قسمت درهم داخل شده اند و بنابراین سطح التصاق سطح تقارن نخواهد بود و در این وضع سطح تقارن دیگری پیدا میکنند، جمع ماکل خوردنیها خوراکها: زاهد کسی باشد که او را به آنچه تعلق بدنیادارد مانند ماکل و مشارب... رغبت نبود. خوردنی خوراکی جمع ماکل
گریه کننده، جمع بکاه
جعبه