جدول جو
جدول جو

معنی باوین - جستجوی لغت در جدول جو

باوین
(دخترانه)
صاحب، از قبایل پراکندهکرد (نگارش کردی: باون)
تصویری از باوین
تصویر باوین
فرهنگ نامهای ایرانی
باوین
سبد کوچکی باشد که زنان پنبه ای که خواهند بریسند در آن نهند، (برهان قاطع) (آنندراج)، سبدی که در آن ابریشم تابیده می چینند، (از فرهنگ شعوری ج 1 ورق 181) (از فرهنگ جهانگیری)، سبد کوچک که ریسمان در آن نهند، (فرهنگ رشیدی)، باوی، سبدی کوچک که پنبۀ رشتنی را زنان در آن نهند، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باوان
تصویر باوان
(دخترانه)
بابان، خانه پدری (نگارش کردی: باوان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بزوین
تصویر بزوین
(پسرانه)
محرک (نگارش کردی: بزون)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بژوین
تصویر بژوین
(دخترانه)
نگارش کردی: بژون، بژوار، نگا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بالین
تصویر بالین
(دخترانه)
کمکی دیوار و ستون، چوبی که پشت در نهند، کلون (نگارش کردی: بان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بامین
تصویر بامین
(دخترانه)
نام روستایی در نزدیکی هرات
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بارین
تصویر بارین
(دخترانه)
بارندگی، بارش (نگارش کردی: بارین)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از باوشین
تصویر باوشین
(دخترانه)
پنکه، بادبزن (نگارش کردی: باوهشن)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ساوین
تصویر ساوین
(دخترانه)
سبدی که در آن پنبه می گذارند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از خاوین
تصویر خاوین
(پسرانه)
پاک سرشت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ابوین
تصویر ابوین
پدر و مادر، والدین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بالین
تصویر بالین
بستر، بالش، آنچه در موقع خواب بر آن تکیه دهند، آن قسمت از بستر یا تختخواب که طرف سر و سینه واقع می شود
فرهنگ فارسی عمید
سبدی که پنبه های زده شده را که برای ریسیدن آماده می کنند در آن بگذارند
فرهنگ فارسی عمید
دهی است از دههای بیهق. (از تاریخ بیهق ص 104)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان مرگور بخش سلوانای شهرستان ارومیه در 29هزارگزی جنوب خاوری سلوانا، و دارای 125 تن سکنه، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی از دهستان حومه بخش صومای شهرستان ارومیه، در 6 هزارگزی جنوب خاوری هشتیان، سکنه 297 تن، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
خرمائی که پیوسته بر آن غوره و خوشه های نیم رسیده و رسیده باشد، (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
منسوب به بال
لغت نامه دهخدا
نام قصبه ایست از اعمال هرات بر ناحیۀ بادغیس، (برهان قاطع) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، ظاهراً همان بامئین است و البته غیر از بامی و بامیان معروف است که در نواحی شمال شرقی افغانستان امروزی است، و منسوب به بامین، بامنجی است:
دیگر چو تو کیست چون تو گشتستی
مفتی و فقیه بلخ و بامین را،
ناصرخسرو (دیوان)
لغت نامه دهخدا
(س سِ)
از بنادر هند واقع در 35 هزارگزی بمبئی در دریای عمان و دارای حدود ده هزار تن جمعیت است
لغت نامه دهخدا
ابن عیزاربن هارون بن عمران بروایت مجمل التواریخ پدر الیاس پیغمبر است، رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 141 شود
لغت نامه دهخدا
چوب پاره ها و خاشاک، (آنندراج)، تراشه های چوب، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
صورتی از نام شهری در غرجستان که بصورت آبشین و افشین نیز در ترجمه سرزمینهای خلافت شرقی لسترنج آمده است و گوید بفاصله یک تیررس در ساحل شرقی مرغاب علیا و بمسافت چهار منزل بالای مروالرود واقع بوده است، رجوع به سرزمینهای خلافت شرقی ترجمه محمود عرفان ص 442 شود
صورتی ازنام قریه ای که در ’نزههالقلوب چ لیدن’ بصورت ناشقین، در ولایت قزوین آمده است، (نزههالقلوب جزء3 ص 281)
لغت نامه دهخدا
صورتی از ترکیب با این، از: باز + این بمعنی با وجود این: دوم آنک بدانی بازین پاکی یگانه است، (کیمیای سعادت)، این چنین عجایب بازین همه حکمتهای غریب ممکن نگردد الا بکمال علم، (کیمیای سعادت)، و چگونه مغبون است که از مطالعۀ چنین حضرتی بازین همه جمال محروم است، (کیمیای سعادت)، فاژ، خمیازه، فاژه، دهن دره:
تو زر داری و من سخن عرضه دارم
تو در باژه افتی و من در عطاسه،
انوری
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان حومه بخش اسکو شهرستان تبریز در مسیر راه شوسۀ اسکویه به خسروشاه، سکنه 2298 تن، محصول عمده غلات و انگور و گردو و بادام، از دو بخش تشکیل شده: باویل بالا و باویل پائین، (ازفرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)، در نزههالقلوب این نام به صورت باویل رود آمده است، رجوع به باویل رود شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تاوین
تصویر تاوین
بردباری، آهسته بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داوین
تصویر داوین
یکی از جامه های زنان (در ردیف سماخچه و پیرهن نام برند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالین
تصویر بالین
بالشی را گویند که زیر سر نهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بروین
تصویر بروین
فرانسوی باران تند و ریز ریز بار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابوین
تصویر ابوین
پدر و مادر رودزایان تثنیه اب والدین پدر و مادر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاوین
تصویر کاوین
کابین که مهر زنان باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاوین
تصویر کاوین
کابین، صداق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از داوین
تصویر داوین
داون، یکی از جامه های زنان (در ردیف سماخچه و پیرهن نام برند)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بالین
تصویر بالین
بالش، بستر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ابوین
تصویر ابوین
((اَ بَ وَ))
پدر و مادر
فرهنگ فارسی معین