- باورکردن
- یقین کردن، معتقد شدن، استوار داشتن، عقیده پیدا کردن
معنی باورکردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
لایق و درخور باور کردن
سخن کسی را راست دانستن باطنا تصدیق قول کسی کردن
Believe
верить
glauben
wierzyć
acreditar
credere
geloven
mempercayai
विश्वास करना
להאמין
kuamini
বিশ্বাস করা
ایمان لانا
متقاعد کردن
آشکار گشتن، ظاهر شدن
ظاهر کردن، آشکار کردن
نفخ، ورم و متورم شدن
گشاده کردن (در و مانند آن) گشوده کردن مفتوح ساختن، وا کردن گره
مرسوم کردن، متداول کردن، رایج کردن، مد کردن
هموزن کردن یک اندازه کردن، هم قد ساختن
سرزنش کردن اهانت، ذلیل کردن
بمراد رسیدن
گرم کردن، بسلامتی نوشیدن