باورکردنی باورکردنی پذیرفتنی، قبول کردنی، قابل قبول، قابل پذیرشمتضاد: باورنکردنی فرهنگ واژه مترادف متضاد
باور کردنی باور کردنی قبول کردنی. پذیرفتنی. درخور باور. درخور قبول. که باور توان کرد. که توان پذیرفت: باور کردنی نیست که مردی از چهل ذرع ارتفاع بیفتد و آسیب نبیند لغت نامه دهخدا