درختی است بومی مشرق زمین که غار نیز گویند و از مشرق زمین این درخت را به فرنگستان برده و عمل آورده اند و برگ و میوۀ آن را که حب الفار گویند، در طب استعمال می کنند. (ناظم الاطباء)
درختی است بومی مشرق زمین که غار نیز گویند و از مشرق زمین این درخت را به فرنگستان برده و عمل آورده اند و برگ و میوۀ آن را که حب الفار گویند، در طب استعمال می کنند. (ناظم الاطباء)
دهی از دهستان خرقان غربی است که در بخش آوج شهرستان قزوین واقع است و 942 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1) ، در هندوستان ضریطه طوری را گویند که همراه اهل دول باشد و زر خیرات و کاغذهای ضروری در آن بود لیکن بدین معنی در کتب لغت و تواریخ یافت نشد. (آنندراج). نکاب و جزودان. (ناظم الاطباء)
دهی از دهستان خرقان غربی است که در بخش آوج شهرستان قزوین واقع است و 942 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1) ، در هندوستان ضریطه طوری را گویند که همراه اهل دول باشد و زر خیرات و کاغذهای ضروری در آن بود لیکن بدین معنی در کتب لغت و تواریخ یافت نشد. (آنندراج). نکاب و جزودان. (ناظم الاطباء)
غار. در تذکرۀ داود ضریر انطاکی آمده است: غار را به یونانی دانیمو گویند و به فارسی مابهشتان نامند و نیز آنرا رند خوانند. و آن درختی است که نزد یونانیان محترم بوده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
غار. در تذکرۀ داود ضریر انطاکی آمده است: غار را به یونانی دانیمو گویند و به فارسی مابهشتان نامند و نیز آنرا رند خوانند. و آن درختی است که نزد یونانیان محترم بوده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
شاهسدان. مؤلف ایران باستان نویسد: ارشک بزرگ پسر پادشاه تتالیان درپهل شاهسدان در صفحۀ کوشان میزیست. و شاهسدان مبدل شدۀ شاهستان است و گوید این اسم (پهل شاهسدان) با گرگان مطابقت میکند. (ایران باستان ج 3 ص 2595)
شاهسدان. مؤلف ایران باستان نویسد: ارشک بزرگ پسر پادشاه تتالیان درپهل شاهسدان در صفحۀ کوشان میزیست. و شاهسدان مبدل شدۀ شاهستان است و گوید این اسم (پهل شاهسدان) با گرگان مطابقت میکند. (ایران باستان ج 3 ص 2595)
دهی است از دهستان شمین بخش مرکزی شهرستان بندرعباس که در 60 هزارگزی شمال خاوری بندرعباس و2 هزارگزی شمال راه مالرو کشکوه به بندرعباس واقع شده. جلگه و گرمسیر است و 817 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه و چاه، محصولش غلات و خرما، شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان شمین بخش مرکزی شهرستان بندرعباس که در 60 هزارگزی شمال خاوری بندرعباس و2 هزارگزی شمال راه مالرو کشکوه به بندرعباس واقع شده. جلگه و گرمسیر است و 817 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه و چاه، محصولش غلات و خرما، شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
باجدار. کسی که عشور زمین و خراج باغ و اشجار و بوستان را میگیرد. عامل. محصل اموال دولتی. (شعوری ج 1 ص 180). باجگیر. باج ستان، مأمور مالیات. باجدار. کسی که باج دریافت میکند، محکم کرده. استوار: چون خیمه ای محکم بیک ستون است برداشته وطنابهای آن بازکشیده. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 386)
باجدار. کسی که عشور زمین و خراج باغ و اشجار و بوستان را میگیرد. عامل. محصل اموال دولتی. (شعوری ج 1 ص 180). باجگیر. باج ستان، مأمور مالیات. باجدار. کسی که باج دریافت میکند، محکم کرده. استوار: چون خیمه ای محکم بیک ستون است برداشته وطنابهای آن بازکشیده. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 386)
تندرو. سریعالسیر: چو وقت حمله بود آفتی است بادشتاب چو وقت علم بود رحمتی است کوه درنگ. فرخی. کوه درنگ است و نیز بادشتابست آن چه رکابست یارب آن چه عنانست ؟ ؟
تندرو. سریعالسیر: چو وقت حمله بود آفتی است بادشتاب چو وقت علم بود رحمتی است کوه درنگ. فرخی. کوه درنگ است و نیز بادشتابست آن چه رکابست یارب آن چه عنانست ؟ ؟
از نواحی هراه (: هرات در ایام سلطان حسین میرزا بایقرا زراعت و عمارتش در افزود... در آن اوان از قریۀ باشتان تا ساقسلمان که چهار فرسخ مسافت است در طول و از درۀ دو برادران تا پل مالان که قریب دو فرسخ است در عرض تمامی فضای صحرا و بیابان باغ و بستان و حظیره و گلستان شده بود. (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 650). محتمل است که این کلمه صورتی از باشان باشد. رجوع به باشان شود جایی در اسفراین، (از معجم البلدان) (مراصدالاطلاع)، موضعی است در اسفراین، (مرآت البلدان ج 1 ص 160)
از نواحی هراه (: هرات در ایام سلطان حسین میرزا بایقرا زراعت و عمارتش در افزود... در آن اوان از قریۀ باشتان تا ساقسلمان که چهار فرسخ مسافت است در طول و از درۀ دو برادران تا پل مالان که قریب دو فرسخ است در عرض تمامی فضای صحرا و بیابان باغ و بستان و حظیره و گلستان شده بود. (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 650). محتمل است که این کلمه صورتی از باشان باشد. رجوع به باشان شود جایی در اسفراین، (از معجم البلدان) (مراصدالاطلاع)، موضعی است در اسفراین، (مرآت البلدان ج 1 ص 160)
دهی است از دهستان خانکوک بخش حومه شهرستان فردوس که در 12 هزارگزی شمال فردوس بر سر راه شوسۀ عمومی گناباد به فردوس در جلگه واقع است. ناحیه ای است با آب و هوای معتدل و 221 تن سکنه. آب آنجا از قنات و رودخانه تأمین میشود. و شغل مردمش زراعت و باغداری و راهش اتومبیل رو است. باغستان محل گردشگاه و ییلاقی شهرستان فردوس است. باغهای بسیار مصفا و خیابان طویلی داردکه درختهای کهنسال چنار آن سر به آسمان کشیده، آب همیشه از دو طرف جوی جریان دارد، مردمان آن محل بسیاربا ذوق میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان خانکوک بخش حومه شهرستان فردوس که در 12 هزارگزی شمال فردوس بر سر راه شوسۀ عمومی گناباد به فردوس در جلگه واقع است. ناحیه ای است با آب و هوای معتدل و 221 تن سکنه. آب آنجا از قنات و رودخانه تأمین میشود. و شغل مردمش زراعت و باغداری و راهش اتومبیل رو است. باغستان محل گردشگاه و ییلاقی شهرستان فردوس است. باغهای بسیار مصفا و خیابان طویلی داردکه درختهای کهنسال چنار آن سر به آسمان کشیده، آب همیشه از دو طرف جوی جریان دارد، مردمان آن محل بسیاربا ذوق میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
هشتن. گذاشتن. واگذار کردن: جهان را بدان بازهل کافرید وز او آمد این چرخ گردان پدید. فردوسی. سخنها دراز است و کاری درشت به یزدان کنون بازهشتیم پشت. فردوسی. بازهل این فرش کهن پوده را طرح کن این دامن آلوده را. نظامی (مخزن الاسرار ص 77). و رجوع به هشتن شود
هشتن. گذاشتن. واگذار کردن: جهان را بدان بازهل کافرید وز او آمد این چرخ گردان پدید. فردوسی. سخنها دراز است و کاری درشت به یزدان کنون بازهشتیم پشت. فردوسی. بازهل این فرش کهن پوده را طرح کن این دامن آلوده را. نظامی (مخزن الاسرار ص 77). و رجوع به هشتن شود
ده کوچکی است از دهستان گوده بخش بستک شهرستان لار که در 49 هزارگزی شمال خاوری بستک و دماغۀ خاوری کوه سیاه واقع است و20 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
ده کوچکی است از دهستان گوده بخش بستک شهرستان لار که در 49 هزارگزی شمال خاوری بستک و دماغۀ خاوری کوه سیاه واقع است و20 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از دهستان دول بخش حومه شهرستان ارومیّه که در 56 هزارگزی جنوب خاوری ارومیّه و 3 هزارگزی باختر شوسۀ ارومیّه به مهاباد در دره واقع است. ناحیه ایست دارای آب و هوای معتدل و 300 تن سکنه، آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و چغندر و توتون و انگور و حبوبات و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان دول بخش حومه شهرستان ارومیّه که در 56 هزارگزی جنوب خاوری ارومیّه و 3 هزارگزی باختر شوسۀ ارومیّه به مهاباد در دره واقع است. ناحیه ایست دارای آب و هوای معتدل و 300 تن سکنه، آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و چغندر و توتون و انگور و حبوبات و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان بلورد بخش مرکزی شهرستان سیرجان که در 57 هزار گزی خاور سعیدآباد بر سر راه مالرو اسطورو به کهن سیاه واقع است و 20 تن سکنه دارد. مزارع بادامان سفیدوئیه، سرداب، سرسنگوئیه و سنگ شیرجزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8) ، حریر تنک باف و ریزه باف. (از فرهنگ شعوری ج 1 ص 192). حریر منقش. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء)
دهی است از دهستان بلورد بخش مرکزی شهرستان سیرجان که در 57 هزار گزی خاور سعیدآباد بر سر راه مالرو اسطورو به کهن سیاه واقع است و 20 تن سکنه دارد. مزارع بادامان سفیدوئیه، سرداب، سرسنگوئیه و سنگ شیرجزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8) ، حریر تنک باف و ریزه باف. (از فرهنگ شعوری ج 1 ص 192). حریر منقش. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء)