جدول جو
جدول جو

معنی بانپور - جستجوی لغت در جدول جو

بانپور
از بلاد بلوچستان و از توابع کرمان است، از اقلیم دوم، هوایش گرم و آبش ملایم و مردمش حنفی مذهب، (بستان السیاحه ص 161)، و رجوع به بمپور و بن فهل شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بادآور
تصویر بادآور
ویژگی غذایی که تولید نفخ می کند، بادآورنده، نفخ آور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بارآور
تصویر بارآور
هر درختی که میوه بدهد، درخت میوه دار، در بانکداری سرمایه ای که سود بدهد، پردوکتیف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دانشور
تصویر دانشور
صاحب علم و دانش، عالم، دانشمند
فرهنگ فارسی عمید
نام پسر عبداﷲ الخوزی یکی از متصوفۀ قرن ششم هجری، قزوینی در حاشیۀ شدالازار نویسد: در نسخۀ دیگر ’بنجیر’ نوشته شده و گاهی نساخ بی اطلاع آن را بیخبر هم ضبط کرده اند، در شیرازنامه ص 138 نام او به مناسبت مدرسه و رباطی که در شیراز بناکرده بود برده شده است، این کلمه از اعلام دیالمه است از جنس وشمگیر و گورگیر و شیرگیر، (از حواشی شدالازار ص 296)، و رجوع به تعلیقات شدالازار صص 529- 537 و بنجیر شود
لغت نامه دهخدا
(نُ)
مرکّب از: با + نفوذ، که نفوذ دارد. متنفذ. مقتدر. مؤثر. بااثر
لغت نامه دهخدا
آتشکدۀ گبران، (مهذب الاسماء)، چنین است در دو نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف و در یک نسخۀ خطی دیگر باندار آمده است، نام بغازی و تنگه ایست میان بانکس لند و جزیره ملویل
لغت نامه دهخدا
آتشکده، (مهذب الاسماء)، آتشکدۀ گبران، و در دو نسخۀ خطی دیگر از مهذب الاسماء متعلق به کتاب خانه مؤلف بانذار آمده است، و رجوع به بانذار شود، قریه ای است از منبح در حوالی مدینه، (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(نَ وَ)
مرکّب از: با + نخوت، که نخوت دارد. فخور. متکبر. معجب. از خود راضی. بافیس و افاده
لغت نامه دهخدا
(گَ لُ)
بنگلور. از شهرهای هندوستان در ولایت میسور واقع است در 398 هزارگزی مغرب مدرس، ریسمانی را نیز گویند که در ایام عید نوروز از جای بلند یا شاخ درختی آویزند و زنان و دختران بر آن نشسته در هوا آیند و روند. (آنندراج). بازپیچ. تاب. (از فرهنگ شعوری ج 1 ورق 155). بازپیچ. (فرهنگ جهانگیری). ریسمانی که روزهای جشن آویزند و بجنبانند. (فرهنگ رشیدی). تابی که به درختی یا بلندیی آویخته زنان و اطفال در آن نشسته تاب خورند که نامهای دیگرش آورک و چنجولی است. (فرهنگ نظام). رجوع به بانوج شود:
طارمی از سرای تست فلک
منطقه ریسمان بانوچ است.
فرالاوی
لغت نامه دهخدا
ناحیه ایست در حیره از سرزمین عراق، خالد بن ولید درسال 12هجری قمری آنجا را تسخیر و با مردم مصالحه کرد و عاملی از جانب خود به آنجا فرستاد، (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
نام شهری بوده است در هفت فرسنگی دو دهی از بلاد هندوستان. (از ماللهند ص 99)
لغت نامه دهخدا
آدینه قلی بک، یکی از شعرای امی ایران است و با مولانا وحشی معاصر و در نکته سنجی مهارت داشته است. از اوست:
کار من دور از تو غیر از ناله های زار نیست
گر بزاری جان دهم دوراز تو، دور از کار نیست.
(قاموس الاعلام ترکی)
فرانسیس بالفور فیزیولوژیست انگلیسی، متولد 1851 میلادی در ادیمبورگ و متوفی بسال 1882 م، او تحقیقات علمی خود را بیشتر در ناپل انجام داد، وسرانجام به استادی دانشگاه کمبریج انگلستان رسید
لغت نامه دهخدا
(فَ یَ دَ / دِ)
که بام را پوشد، ظاهراً نام آهنگی نیز هست بمناسبت نام خود آهنگساز، بامزد، آهنگ موسیقی، (لغت نامه ذیل آهنگ)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان درآگاه بخش سعادت آباد شهرستان بندرعباس در 63 هزارگزی شمال باختری حاجی آباد، سکنه 394 تن، محصول آن خرما و غلات است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
دهی از دهستان بام بخش صفی آباد شهرستان سبزوار، در 32 هزارگزی شمال صفی آباد و 4هزارگزی شمال راه ماشین رو میان آباد واقع است. سکنه 173 تن. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
نام شهری از ایالت اکسفورد انگلستان، در 33 هزارگزی شمال شهر اکسفورد
لغت نامه دهخدا
(وَ)
صاحب قامت بلند. (یادداشت مؤلف). آخته قامت. دارای بالا:
چگونه هول حیوانی چو بالاور ژیان پیلی
کجا پیل ژیان زو تا جهان باشد جهان باشد.
فرخی (دیوان چ دبیرسیاقی ص 32)
لغت نامه دهخدا
ناحیه ای است به هندوستان بخطۀ پنجاب در سرخط آهن کراچی به مولتان، (از قاموس الاعلام ترکی ج 3 ص 2020)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
نام اسکله و پیش بندری در ناحیۀ گال انگلستان
لغت نامه دهخدا
(رامْ)
نام قصبه و مرکز حکومت است در سرزمین بنگاله از ایالت اوریسا و در 71هزارگزی رود خانه گنگ واقع شده است. این قصبه دارای بناهای معظمی مخصوص راجه میباشد. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
نام بخش بزرگی در بنگاله و استان اوریسا که مرکزش نیز بنام رانپور نامیده می شود. مساحت این بخش 527میلیون گز مربع است. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
نام قصبه ای است در سرزمین گجرات شهرستان احمدآباد هندوستان واقع در 118هزارگزی جنوب باختری احمدآباد. این قصبه دارای قلعه ای معروف و نیز راه آهن میباشد. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
لغت نامه دهخدا
بخاریی را گویند که در هوای گرم از زمین بر خیزد بسیاری و سختی گرما. یا ایام باحور. ایام باحورا روزهای گرم هفت روزند که اولشان نوزدهم نموز است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالاور
تصویر بالاور
صاحب قامت بلند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دانشور
تصویر دانشور
دانشگر، فاضل، دانا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دانسور
تصویر دانسور
رقصنده، رقاص
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زبان ور
تصویر زبان ور
سخنور، سخنگو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بارآور
تصویر بارآور
مثمر، میوه آور، با ثمر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از با سور
تصویر با سور
نوعی از بیماری مقعد و بینی، جمع بواسیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باشعور
تصویر باشعور
هشیوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دانشور
تصویر دانشور
((~. وَ))
دانشمند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بادآور
تصویر بادآور
((وَ))
هر خوراکی که نفخ آورد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دانشور
تصویر دانشور
محصل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بارآور
تصویر بارآور
حامل
فرهنگ واژه فارسی سره
باهوش، آگاهانه
دیکشنری اردو به فارسی
دانشمند، دفیبروتیزاسیون
دیکشنری اردو به فارسی