جدول جو
جدول جو

معنی بانداژ - جستجوی لغت در جدول جو

بانداژ
بستن زخم یا اندام آسیب دیدۀ بدن با باند، باندپیچی
تصویری از بانداژ
تصویر بانداژ
فرهنگ فارسی عمید
بانداژ
زخم بندی، بستن جراحت و خستگی، خسته بندی، بستن زخم و عضو مجروح و شکسته، و رجوع به باند شود
لغت نامه دهخدا
بانداژ
نوارپیچی
تصویری از بانداژ
تصویر بانداژ
فرهنگ لغت هوشیار
بانداژ
زخم رو باز یا قسمتی از بدن را با نوار مخصوص بستن، باندپیچی (واژه فرهنگستان)
تصویری از بانداژ
تصویر بانداژ
فرهنگ فارسی معین
بانداژ
نوارپیچی، باندپیچی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

آتشکده، (مهذب الاسماء)، آتشکدۀ گبران، و در دو نسخۀ خطی دیگر از مهذب الاسماء متعلق به کتاب خانه مؤلف بانذار آمده است، و رجوع به بانذار شود، قریه ای است از منبح در حوالی مدینه، (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
نام مجمع الجزایری در اوقیانوس کبیر
لغت نامه دهخدا
تصویری از بامداد
تصویر بامداد
صبح و صبحگاهان، وقت طلوع فجر، صباح، پیش از طلوع آفتاب
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی نوار چسب نوار یا کاغذ دراز و باریک که بر سر شیشه یا چیزی چسبانند. و آن نشانه ممیزی و بررسی است بر چسب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برنداف
تصویر برنداف
روده، تسمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برنداق
تصویر برنداق
ترکی پشمه پوست خام بود که ترکان بمالند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالدار
تصویر بالدار
پرنده و هر چیز که صاحب بال باشد، دارای بال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بامداد
تصویر بامداد
صبح
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بانداژ شده
تصویر بانداژ شده
ضمّاداتٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بانداژ شده
تصویر بانداژ شده
Bandaged
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بانداژ شده
تصویر بانداژ شده
bandé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بانداژ شده
تصویر بانداژ شده
перев'язаний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بانداژ شده
تصویر بانداژ شده
sargılı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بانداژ شده
تصویر بانداژ شده
забинтованный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بانداژ شده
تصویر بانداژ شده
پٹی بندھا ہوا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بانداژ شده
تصویر بانداژ شده
ব্যান্ডেজ করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بانداژ شده
تصویر بانداژ شده
iliyowekwa bandeji
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بانداژ شده
تصویر بانداژ شده
包帯を巻かれた
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بانداژ شده
تصویر بانداژ شده
붕대가 감겨진
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بانداژ شده
تصویر بانداژ شده
opatrzony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بانداژ شده
تصویر بانداژ شده
חבוש
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بانداژ شده
تصویر بانداژ شده
पट्टीबंद
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بانداژ شده
تصویر بانداژ شده
terbalut
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بانداژ شده
تصویر بانداژ شده
ที่ถูกพันผ้า
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بانداژ شده
تصویر بانداژ شده
bandagiert
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بانداژ شده
تصویر بانداژ شده
vendado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بانداژ شده
تصویر بانداژ شده
bendato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بانداژ شده
تصویر بانداژ شده
enfaixado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بانداژ شده
تصویر بانداژ شده
包扎的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بانداژ شده
تصویر بانداژ شده
verbonden
دیکشنری فارسی به هلندی