اکنون، زمان یا لحظه ای که در آن هستیم، این زمان، این هنگام، همین دم، در این وقت، همیدون، اینک، بالفعل، الحال، فعلاً، عجالتاً، حالا، فی الحال، کنون، ایمه، همینک، ایدون، ایدر، الآن، نونبرای مثال عاقبت منزل ما وادی خاموشان است / حالیا غلغله در گنبد افلاک انداز (حافظ - ۵۳۲)، تا درخت دوستی کی بر دهد / حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم (حافظ - ۷۴۰)
اَکنون، زمان یا لحظه ای که در آن هستیم، این زمان، این هنگام، همین دم، در این وقت، هَمیدون، اینَک، بِالفِعل، اَلحال، فِعلاً، عِجالَتاً، حالا، فِی الحال، کُنون، اِیمِه، هَمینَک، ایدون، ایدَر، اَلآن، نونبرای مِثال عاقبت منزل ما وادی خاموشان است / حالیا غلغله در گنبد افلاک انداز (حافظ - ۵۳۲)، تا درخت دوستی کی بر دهد / حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم (حافظ - ۷۴۰)
ناحیه ای در سنجاق قره سی از ولایت خداوندگار (عثمانی) که قریب 850 پارچه ده در بردارد، محصول عمده آن حبوبات و پنبه و میوه و خشخاش است، دام داری نیز رواج دارد، آب معدنی گوگردی معروفی در آنجا هست، (از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1220)، آنچه بدان بر بام شوند، زینه، پایه، نردبان، آنچه طول (ارتفاع) بام را بدان نوردند، (آنندراج) (انجمن آرای ناصری)، و رجوع به نوردیدن شود
ناحیه ای در سنجاق قره سی از ولایت خداوندگار (عثمانی) که قریب 850 پارچه ده در بردارد، محصول عمده آن حبوبات و پنبه و میوه و خشخاش است، دام داری نیز رواج دارد، آب معدنی گوگردی معروفی در آنجا هست، (از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1220)، آنچه بدان بر بام شوند، زینه، پایه، نردبان، آنچه طول (ارتفاع) بام را بدان نوردند، (آنندراج) (انجمن آرای ناصری)، و رجوع به نوردیدن شود
نام قصبۀ کوچکی مرکز ناحیۀ ملحق به قضای بالیکسری در سنجاق قره سی از ولایت خداوندگار (عثمانی) که در 45 هزارگزی شمال غربی بالیکسری واقع است، (از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1220)
نام قصبۀ کوچکی مرکز ناحیۀ ملحق به قضای بالیکسری در سنجاق قره سی از ولایت خداوندگار (عثمانی) که در 45 هزارگزی شمال غربی بالیکسری واقع است، (از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1220)
بطور مجاز از برای باد و شعاع آفتاب و اشاره به محافظت حضرت اقدس الهی میباشد، و گاهی اشاره به انتشار عساکر هجوم آور دشمن میباشد، توجه و حفظ با ملاطفت خدای تعالی که درباره قوم خود دارد به توجهی که عقاب نسبت به جوجه های خود دارد تشبیه شده است، (از قاموس کتاب مقدس)
بطور مجاز از برای باد و شعاع آفتاب و اشاره به محافظت حضرت اقدس الهی میباشد، و گاهی اشاره به انتشار عساکر هجوم آور دشمن میباشد، توجه و حفظ با ملاطفت خدای تعالی که درباره قوم خود دارد به توجهی که عقاب نسبت به جوجه های خود دارد تشبیه شده است، (از قاموس کتاب مقدس)
بامیه، نام گیاهی است از طایفۀ پنیرکیان، دارای میوه های خوراکی با لعاب بسیار، (از گیاه شناسی گل گلاب ص 203)، نوع گیاهی است که میوۀ آن بشکل دانه های فلفل فرنگی مخروطی شکل است و آنرا در خورشها بکار دارند
بامیه، نام گیاهی است از طایفۀ پنیرکیان، دارای میوه های خوراکی با لعاب بسیار، (از گیاه شناسی گل گلاب ص 203)، نوع گیاهی است که میوۀ آن بشکل دانه های فلفل فرنگی مخروطی شکل است و آنرا در خورشها بکار دارند
بالغ، ظاهراً در ترکی مغولی بمعنی آبادی و شهر است، مرحوم اقبال در تاریخ مغول گوید: پس از آنکه مغول بامیان را زیرو رو کردند آنرا از آن تاریخ ببعد ’ماوبالیغ’ یعنی آبادی بد نامیدند، (تاریخ مغول ص 58)، و خان بالیغ (شهرخان) نام پکن است، و رجوع به بالغ و خان بالغ شود
بالغ، ظاهراً در ترکی مغولی بمعنی آبادی و شهر است، مرحوم اقبال در تاریخ مغول گوید: پس از آنکه مغول بامیان را زیرو رو کردند آنرا از آن تاریخ ببعد ’ماوبالیغ’ یعنی آبادی بد نامیدند، (تاریخ مغول ص 58)، و خان بالیغ (شهرخان) نام پکن است، و رجوع به بالغ و خان بالغ شود
نام گیاهی افسانه ای در اساطیر یونان که با آن مرده را زنده میکردند و استفادۀ از این گیاه را از ماری که جفت خود را زنده کرده بودآموختند، و رجوع به فرهنگ اساطیر یونان ص 594 شود
نام گیاهی افسانه ای در اساطیر یونان که با آن مرده را زنده میکردند و استفادۀ از این گیاه را از ماری که جفت خود را زنده کرده بودآموختند، و رجوع به فرهنگ اساطیر یونان ص 594 شود
پالیک، کفش، پاپوش چرمی، (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (آنندراج)، پای افزار چرمین، (فرهنگ اسدی) : از خروبالیک آنجای رسیدم که همی موزۀ چینی می خواهم و اسب تازی، رودکی، و رجوع به پالیک شود
پالیک، کفش، پاپوش چرمی، (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (آنندراج)، پای افزار چرمین، (فرهنگ اسدی) : از خروبالیک آنجای رسیدم که همی موزۀ چینی می خواهم و اسب تازی، رودکی، و رجوع به پالیک شود
راهنما و چراغ ساحل و هر علامتی که خطر دریا و رودخانه را نشان دهد، این علامات معمولاً در شب و در ایام مه آلود بخصوص مورد استفاده است و با چراغ روشن میشود یا با رنگهای تند قرمز مشخص میگردد
راهنما و چراغ ساحل و هر علامتی که خطر دریا و رودخانه را نشان دهد، این علامات معمولاً در شب و در ایام مه آلود بخصوص مورد استفاده است و با چراغ روشن میشود یا با رنگهای تند قرمز مشخص میگردد
یونانی تازی گشته سیاه درختی است باریک و دراز که از چوب آن درخت نیزه و تیر سازند. توضیح در تحفه حکیم مومن مالیا مرادف بامران (بضم اول و تشدید ثانی) ذکر شده که با توجه به دزی ج 2 ص 585 همان زغال اخته میباشد. سیاه اسود (در طب قدیم مستعمل است)
یونانی تازی گشته سیاه درختی است باریک و دراز که از چوب آن درخت نیزه و تیر سازند. توضیح در تحفه حکیم مومن مالیا مرادف بامران (بضم اول و تشدید ثانی) ذکر شده که با توجه به دزی ج 2 ص 585 همان زغال اخته میباشد. سیاه اسود (در طب قدیم مستعمل است)