جدول جو
جدول جو

معنی بالغ - جستجوی لغت در جدول جو

بالغ
کسی که به حد بلوغ رسیده، رسنده، رسا، رسیده
تصویری از بالغ
تصویر بالغ
فرهنگ فارسی عمید
بالغ
پیالۀ شراب از جنس شاخ گاو، کرگدن یا استخوان فیل، برای مثال با چنگ سغدیانه و با بالغ و کتاب / آمد به خان چاکر خود خواجه با صواب (عماره - شاعران بی دیوان - ۳۵۲)
تصویری از بالغ
تصویر بالغ
فرهنگ فارسی عمید
بالغ
(لَ / لِ)
بالیغ، و بالیغ در مغولی بمعنی شهر است و خان بالیغ نام قره قروم پای تخت سلاطین مغول بوده است. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). این که فرهنگها نوشته اند که بالغ نام ولایتی است شمالی، (برهان) (آنندراج) (شرفنامه) (ناظم الاطباء). ظاهراً براثر تخلیط میان این ترکیب بوده است. درفرهنگ رشیدی آمده است که: بالغ نام ولایتی است از ترکستان که خان بالغ نیز گویند. و رجوع به بالیغ شود
لغت نامه دهخدا
بالغ
(لُ)
به ترکی سمک است. (فهرست مخزن الادویه). به ترکی ماهی را گویند. و رجوع به بالق شود
لغت نامه دهخدا
بالغ
(لُ / لِ)
شاخ گاو میان خالی یا چوب میان خالی کرده که در آن شراب خورند و در گرجستان متعارف است. (برهان قاطع) (آنندراج). قدح از سروی گاو بود که بدان می خورند و بعضی کلاجوی خوانند. (نسخه ای از اسدی). سروی گاو که پاک کرده باشند و بدان شراب خورند. (نسخه ای از اسدی). سروی گاو پاک کرده بود یا طاس چوبین که بدان شراب خورند. (صحاح الفرس). شاخ گاو پاک کرده بود که پیاله باشد. (از فرهنگ شعوری ج 1 ص 170). در ناظم الاطباء بفتح لام و به معنی قلاچوری آمده است. در لغت بالغ ترکی بمعنی طاس چوبین و شاخ گاو که بدان شراب خورند. (احوال و اشعار رودکی ص 1193). شاخ گاو میان تهی و یا چوب میان تهی که در آن شراب خورند. (ناظم الاطباء). پیمانه که از چوب یا شاخ سازند و بدان شراب و آب خورند. (فرهنگ رشیدی). پیمانۀ شراب. (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء) (برهان قاطع). پیمانه که از چوب و یا از شاخ گاو سازند و بدان شراب زنند. (شرفنامۀ منیری) :
بدیدش همان جای برتخت خویش
یکی بالغ و کالۀ می به پیش.
اسدی (گرشاسب نامه).
هزار از بزرگان خسروپرست
تکوک بلورین و بالغ بدست.
اسدی (گرشاسب نامه).
با چنگ سغدیانه و با بالغ و کتاب
آمد به خان چاکر خود خواجه باصواب.
عمار.
بنشان به تارم اندر مر ترک خویش را
با چنگ سغدیانه و با بالغ و کدو.
عماره
لغت نامه دهخدا
بالغ
(لِ)
رسا. کافی. بسنده. وافی. مشبع. رسنده: ’و ما هو ببالغه’. (قرآن 13/14) و نیست او رسنده به آن. ’لم تکونوا بالغیه الا بشق الانفس’. (قرآن 7/16). نباشید رسندۀ آن مگر به تعب نفس ها. ’یا ایها الذین آمنوا لاتقتلوا الصیدو انتم حرم و من قتله منکم متعمدا فجزاء مثل ماقتل من النعم یحکم به ذوا عدل منکم هدیاً بالغ الکعبه اوکفاره طعام مساکین...’. (قرآن 95/5) ، ای کسانی که گرویدید، مکشید صید را آنگاه که محرم باشید، و کسی که کشت آنرا از شما از روی عمد، پس جزائی است مثل آنچه را کشت از شتر و گاو و گوسفند، که حکم کنند بدان دوصاحب عدالت از شما قربانی رسنده کعبه یا کفاره است طعام مسکینان.
لغت نامه دهخدا
بالغ
رسا، کافی، بسنده، رسنده، بحد بلوغ رسیده
تصویری از بالغ
تصویر بالغ
فرهنگ لغت هوشیار
بالغ
((لِ))
افزون، بیش
تصویری از بالغ
تصویر بالغ
فرهنگ فارسی معین
بالغ
به حد بلوغ رسیده، رسا
تصویری از بالغ
تصویر بالغ
فرهنگ فارسی معین
بالغ
((لَ))
پیمانه ای که از شاخ کرگدن یا گاو یا عاج فیل یا چوب درست کنند، پالغ
تصویری از بالغ
تصویر بالغ
فرهنگ فارسی معین
بالغ
بزرگ سال، جوان، رشید، مکلف، کبیر
متضاد: نابالغ، رسا، رسیده
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بالغ
بالغٌ
تصویری از بالغ
تصویر بالغ
دیکشنری فارسی به عربی
بالغ
Adult, Mature, Grownup
تصویری از بالغ
تصویر بالغ
دیکشنری فارسی به انگلیسی
بالغ
adulte, mature
تصویری از بالغ
تصویر بالغ
دیکشنری فارسی به فرانسوی
بالغ
erwachsen, reif
تصویری از بالغ
تصویر بالغ
دیکشنری فارسی به آلمانی
بالغ
yetişkin, olgun
تصویری از بالغ
تصویر بالغ
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
بالغ
بالغ
دیکشنری اردو به فارسی
بالغ
بالغ , بالغ
تصویری از بالغ
تصویر بالغ
دیکشنری فارسی به اردو
بالغ
প্রাপ্তবয়স্ক , প্রাপ্তবয়স্ক , পরিপক্ব
تصویری از بالغ
تصویر بالغ
دیکشنری فارسی به بنگالی
بالغ
mzima, mzee
تصویری از بالغ
تصویر بالغ
دیکشنری فارسی به سواحیلی
بالغ
大人の , 成熟した
تصویری از بالغ
تصویر بالغ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
بالغ
성숙한 , 어른
تصویری از بالغ
تصویر بالغ
دیکشنری فارسی به کره ای
بالغ
дорослий , зрілий
تصویری از بالغ
تصویر بالغ
دیکشنری فارسی به اوکراینی
بالغ
מבוגר , בוגר , בוגר
تصویری از بالغ
تصویر بالغ
دیکشنری فارسی به عبری
بالغ
वयस्क , बड़ा , परिपक्व
تصویری از بالغ
تصویر بالغ
دیکشنری فارسی به هندی
بالغ
dewasa, matang
تصویری از بالغ
تصویر بالغ
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
بالغ
взрослый , зрелый
تصویری از بالغ
تصویر بالغ
دیکشنری فارسی به روسی
بالغ
volwassen, volwassene, rijp
تصویری از بالغ
تصویر بالغ
دیکشنری فارسی به هلندی
بالغ
adulto, maduro
تصویری از بالغ
تصویر بالغ
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
بالغ
adulto, maturo
تصویری از بالغ
تصویر بالغ
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
بالغ
adulto, maduro
تصویری از بالغ
تصویر بالغ
دیکشنری فارسی به پرتغالی
بالغ
成熟的 , 成人的
تصویری از بالغ
تصویر بالغ
دیکشنری فارسی به چینی
بالغ
dorosły, dojrzały
تصویری از بالغ
تصویر بالغ
دیکشنری فارسی به لهستانی
بالغ
ผู้ใหญ่ , ผู้ใหญ่ , สุก
تصویری از بالغ
تصویر بالغ
دیکشنری فارسی به تایلندی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بالغا
تصویر بالغا
هر چه باشد
فرهنگ لغت هوشیار