جدول جو
جدول جو

معنی بالتیک - جستجوی لغت در جدول جو

بالتیک
دریای بالتیک دریائیست محدود در میان کشورهای سوئد و فنلاند و آلمان و روسیه و دانمارک در شمال اروپا و دریای شمال آن را به اقیانوس اطلس می پیوندد، این دریا بسته است و سواحل فنلاند را به دریای آزاد راه میدهد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باتینک
تصویر باتینک
(دخترانه)
غنچه تازه شکفته (نگارش کردی: باتینک)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بالویز
تصویر بالویز
(پسرانه)
سفیر (نگارش کردی: باوز)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مارتیک
تصویر مارتیک
(پسرانه)
نام مستعار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پولتیک
تصویر پولتیک
سیاست، شیوۀ عمل و برنامه ریزی برای ادارۀ یک نهاد، سازمان یا اداره، به کار بردن تدبیر و مکر برای پیش بردن کاری و رسیده به نتیجه ای، کلک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بالشویک
تصویر بالشویک
بلشویک، طرفدار و پیرو بلشویسم
فرهنگ فارسی عمید
فن حرکت دادن سربازان و به کار انداختن نیروها و امکانات نظامی در جنگ، فن انجام کاری، در ورزش شیوۀ برنامه ریزی یک تیم ورزشی
فرهنگ فارسی عمید
شیرۀ درخت مصطکی که در دندان پزشکی برای قالب گیری و در نقاشی برای جلا کاربرد دارد، ملاتی مرکب از قیر و شن نرم که برای بستن شکاف ها و جلوگیری از رطوبت به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بالشتک
تصویر بالشتک
بالش کوچک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لاستیک
تصویر لاستیک
مادۀ جامد، قابل ارتجاع وانعطاف پذیر که در تهیۀ روکش چرخ وسایل نقلیه و مانند این ها کاربرد دارد، رویۀ چرخ اتومبیل و وسایل نقلیه، تایر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باشتین
تصویر باشتین
میوه، بار درخت، برای مثال پیش گرفته سبد باشتین / هر یک همچو در تیم حکیم (منجیک - شاعران بی دیوان - ۲۴۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بالرین
تصویر بالرین
زنی که باله می رقصد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بالستیک
تصویر بالستیک
علمی که حرکت یا پرتاب گلوله ها و موشک ها را بررسی می کند، پرتاب شناسی
فرهنگ فارسی عمید
پالیک، کفش، پاپوش چرمی، (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (آنندراج)، پای افزار چرمین، (فرهنگ اسدی) :
از خروبالیک آنجای رسیدم که همی
موزۀ چینی می خواهم و اسب تازی،
رودکی،
و رجوع به پالیک شود
لغت نامه دهخدا
(یَ)
مصغر بالای. بالای کوچک.
لغت نامه دهخدا
تصویری از ماستیک
تصویر ماستیک
کندر رومی
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی رویی رویه چدخ در خودرو چرم مانندی از کائوچو، رویه چرخ وسایط نقلیه (مانند اتومبیل)، کشدار، رویه چراغ اتومیبل و بعضی از وسایل نقلیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاتلیک
تصویر کاتلیک
کاتولیک جاثلیق
فرهنگ لغت هوشیار
فن بکار انداختن لشکر در حضور دشمن، روش حصول کامیابی و موفقیت فرانسوی جنگریزی برنامه ریزی برای جنگ، فوت و فند بکار انداختن قوای مختلف نظامی در جنگ تدبیر حرب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالستیک
تصویر بالستیک
فرانسوی توفنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیالتیک
تصویر دیالتیک
جدل روش مجادله منطقی، مناظره، منطق مکتب کارل ماکس
فرهنگ لغت هوشیار
درختی از تیره گلسرخیان جزو دسته بادامیها که در جنگلهای خشک خرم آباد و لرستان وجود دارد. این گیاه نوعی آلوی وحشی میباشد
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی از پارسی بگ و بیک برابر با بزرگ و والا بر گرفته از واژه بغ پارسی است بار بد بار سالار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باشتین
تصویر باشتین
میوه ای که از درخت بر آید بی آنکه گل کند و بهار دهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالتبع
تصویر بالتبع
به دنبال تبعا نتیجه در نتیجه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالرین
تصویر بالرین
رقاصه، رقصنده باله
فرهنگ لغت هوشیار
بالشت کوچک بالش کوچک بالشک، بالش کوچکی که نوازندگان ویلن بر استخوانهای کمر بند شانه نهند و ته ویلن را بر آن متکی ساخته بنواختن پردازند، آلتی که درون آن سیم پیچی شده و در درون پوسته سلف اتومبیل قرار گرفته است و معمولا تعداد آن بچهار عدد بالغ میگردد و هنگام عبور جریان الکتریسیته در داخل سیمها بالشتکها شدیدا خاصیت آهن ربایی پیدا می کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالشویک
تصویر بالشویک
طرفدار بلشویسم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالیک
تصویر بالیک
کفش، پاپوش چرمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باشتین
تصویر باشتین
میوه، میوه درخت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بالرین
تصویر بالرین
((لِ یَ))
رقاصه حرفه ای
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بالتبع
تصویر بالتبع
((بِ تَّ))
تبعاً، درنتیجه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تاکتیک
تصویر تاکتیک
به کار انداختن قوای مختلف نظامی در جنگ، شیوه های عملی اجرای یک برنامه سیاسی که ممکن است در ظاهر با اصل طرح هماهنگ نباشد
فرهنگ فارسی معین
ماده چرم مانند که از شیره بعضی گیاهان گرفته می شود و پس از یک رشته اعمال صنعتی برای ساختن اشیاء مختلف به کار می رود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رباتیک
تصویر رباتیک
Robotic
دیکشنری فارسی به انگلیسی