جدول جو
جدول جو

معنی لاستیک

لاستیک
ماده چرم مانند که از شیره بعضی گیاهان گرفته می شود و پس از یک رشته اعمال صنعتی برای ساختن اشیاء مختلف به کار می رود
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با لاستیک

لاستیک

لاستیک
فرانسوی رویی رویه چدخ در خودرو چرم مانندی از کائوچو، رویه چرخ وسایط نقلیه (مانند اتومبیل)، کشدار، رویه چراغ اتومیبل و بعضی از وسایل نقلیه
فرهنگ لغت هوشیار

لاستیک

لاستیک
مادۀ جامد، قابل ارتجاع وانعطاف پذیر که در تهیۀ روکش چرخ وسایل نقلیه و مانند این ها کاربرد دارد، رویۀ چرخ اتومبیل و وسایل نقلیه، تایر
لاستیک
فرهنگ فارسی عمید

لاستیک

لاستیک
کلمه ساختۀ ایرانیان مأخوذ از الاستیک فرانسوی، چرم گونه ای از کائوچو
لغت نامه دهخدا

لاستیک

لاستیک
لاستیک غیر از (تایر) اتومبیل است. البته تایر را هم از لاستیک درست می کنند اما لاستیک در اینجا به معنی جنس لاستیک است که ماده ای است نرم و پر مصرف. لاستیک در خواب های ما نشان دهنده نرمش و ملایمت و قابلیت انعطاف شدید است. منوچهر مطیعی تهرانی
فرهنگ جامع تعبیر خواب

پلاستیک

پلاستیک
فرانسوی ریخت پذیر، با فتساز آنچه بتواند جای بافت های از میان رفته گیاهی یا جانوری را پر کند، تپنگه ماده ای که در تپنگ (قالب) ریزند و از آن چیزهای گوناگون سازند ماده ای که قابل پیوند یا قابل دخول در انساج حیوانی یا گیاهی باشد ماده ای که بتواند جای انساج منهدم شده و از بین رفته حیوانی یا گیاهی را پر کند و همان وظیفه را انجام دهد، ماده ای که جهت قالب گیری چیزی بکار آید، ماده ای شبیه رزین که از آن اشیا مختلف سازند. ماده ای که جهت قالب گیری وساختن چیزی بکار برود
فرهنگ لغت هوشیار

لجستیک

لجستیک
از فنون لشکرکشی، مربوط به حمل و نقل، لشکرکشی و تدارکات لشکر
لجستیک
فرهنگ فارسی عمید

لاستیکی

لاستیکی
از فرانسوی رویه ای، رویی فروش آنچه از لاستیک ساخته شده: کفش لاستیکی، لاستیک فروش فروشنده چرخ لاستیکی
فرهنگ لغت هوشیار